دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

اهل سنت؛ مذاهب و فرقه های آن

اهل سنت؛ مذاهب و فرقه های آن

اصطلاح «اهل سنّت» از دو واژه «اهل» و «سنت» ترکیب یافته است.«اهل» در لغت به معنای گروهی است که در امری از امور با هم شریک باشند مانند: «اهل بیت» که در پیوندخانوادگی، و «اهل اسلام» که در عقیده قلبی، شریک یکدیگرند.

اهل سنت و جماعت
اهل سنت وَ جَماعَت، گروه(یا فرقه) عمده و اکثریتِ جمعیتیِ مسلمانان که با نام «سنی» و «اهل تسنن» نیز شناخته می‌شوند. اهل سنت شامل فرقه‌هایی است که به وجود نص بر امام و خلیفه رسول خدا معتقد نیستند و تعیین خلیفه و امام را برعهده مسلمانان و به انتخاب آنان می‌دانند. جز ایران و عراق و آذربایجان و بحرین و لبنان، در دیگر کشورهای اسلامی اکثریت با اهل سنت است.

 

مذاهب اهل سنت

اهل سنت از نظر کلامی و فقهی به فرقه‌ها و مذاهب گوناگونی تقسیم می‌شوند.

مذاهب اهل سنت از نظر فقهی عبارتنداز: احناف، پیروان ابو حنیفه؛ مالکیه، پیروان مالک بن انس؛ شافعیه، پیروان محمد بن ادریس شافعی؛ حنابله، پیروان احمد بن حنبل.

 

فرقه های اهل سنت

از نظر اعتقادی نیز اهل سنت به این فرقه‌ها تقسیم می‌شوند:

اشاعره، پیروان ابوالحسن اشعری؛ اهل حدیث، پیروان احمد بن حنبل (سلفیه بخشی از آنها است) ؛معتزله، پیروان واصل بن عطا؛ ماتریدیه، پیروان ابومنصور ماتریدی سمرقندی. 

 

تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت
تاریخ پیدایش اصطلاح «اهل سنت» چندان روشن نیست. از حدیثی که غزالی در «فضائح الباطنیة» نقل می کند، به دست می آید که برای نخستین بار اصطلاح اهل سنت را پیامبر اسلام به کار برده است. مضمون حدیث این است که ملت یهود هفتاد و یک گروه، و ملت نصاری هفتاد و دو گروه شدند، و امت من، هفتاد و سه گروه می شوند، یکی از آنها اهل نجات، و دیگران اهل آتشند، سؤال شد، آن گروه ناجی کیست؟! فرمود:« اهل السنة والجماعة»،باز پرسیده شده، سنت و جماعت چیست؟ فرمود: آنچه من و اصحاب من بر آن هستند.

 

غزالی مأخذ حدیث را ذکر نکرده، و این روایت به همین نحوی که او یاد کرده در مصادر معتبر حدیثی موجود نیست، آری واژه «جماعت» زیاد وارد شده ولی جمله «اهل السنة والجماعة» در کنار هم وارد نشده است. افتراق امت اسلامی در کتب روایی هست، ولی در مقام بیان ناجی، جمله «اهل السنة والجماعة» در آنها نیست، فقط دو محدث، لفظ یاد شده را در تفسیر آیه (یومَ تَبْیضُّ وُجوهٌ وتَسْوَدّ وُجُوه)؛ در آن روزی که چهره هایی سپید و چهره هایی سیاه گردد. از پیامبر و ابن عباس نقل کرده اند، سیوطی می گوید: پیامبر آیه را تلاوت کرد آن گاه فرمود: اهل سنت و جماعت رو سفید و بدعت گذاران روسیاه وارد محشر می شوند.
ابن کثیر از ابن عباس نقل می کند سیمای اهل سنت و جماعت سفید، و سیمای بدعت گذاران و هوی پرستان سیاه می شود.

 

اصطلاح اهل سنت بدون جماعت

اهل سنت,فرقه های اهل سنت,اهل تسنن

اصطلاح «اهل سنت» از دو واژه «اهل» و «سنت» ترکیب یافته است

 

تا آنجا که به دست آمده اصطلاح اهل سنت بدون کلمه جماعت، در اوایل قرن دوم، رواج پیدا کرده و عمر بن عبدالعزیز در رساله‌ای که در ردّ قدریه نوشته، اصطلاح اهل سنت بدون جماعت را به کار برده است، وی در خطاب خود به قدریه (طرفداران حریت انسان در گفتار و رفتار) می‌نویسد: وقد علمتُم انّ أهلَ السنة کانُوا یقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسیقبَض العلمُ قبضاً سَریعاً: می‌دانید اهل سنت گفتند تمسک به سنت راه نجات است و علم و دانش به زودی جمع می‌شود.

 

شمول اهل سنت اصطلاح اهل سنت و جماعت، با قید سنت، مذاهب بدعت‌گذار و با قید جماعت، مذاهب اهل خروج را از جرگه اکثریت خارج کرده است؛ اما باید توجه داشت که مقصود از سنت و بدعت در اینجا، سنت و بدعت برپایهٔ تعریفی است که اکثریت از این دو اصطلاح داشته‌اند. در طول تاریخ اسلام، نمی‌توان گروهی از مسلمانان را نام برد که نسبت انحراف از سنت و گرایش به بدعت را برخود پسندیده باشند.

 

عدم شمول شیعه و اباضیه

در حال حاضر، تنها گروه‌هایی از مسلمانان که از شمول تعبیر اهل سنت و جماعت خارج هستند، گروه‌های شیعه و اباضیه‌اند، اما در نگاه تاریخی، باید یادآور شد که برخی از شعب کلامی مسلمانان، همچون معتزله و مرجئه نیز از سوی اکثریت در شمار اهل سنت و جماعت شمرده نمی‌شده‌اند.

 

تمایز اهل سنت بر اساس مشروعیت خلافت

در صورتی که تبیین مرزهای تاریخی میان اهل سنت و جماعت با گروه‌های دیگر موردنظر باشد، نکات بسیاری باید مورد توجه قرار گیرد، اما مرزبندی میان اهل سنت و جماعت و گروه‌های دیگر در عصر حاضر، عملاً بر مبنای دیدگاه مذاهب نسبت به خلفای نخستین صورت می‌پذیرد. بدین توضیح که اهل سنت و جماعت، با وجود گوناگونی طیف‌های آن، بر مشروعیت خلافت ۴ خلیفۀ نخستین اتفاق نظر دارند، در حالی که شیعیان -به طور خاص امامیه و اسماعیلیه- حضرت علی(ع) را جانشین بلافصل پیامبر(ص) می‌شمارند و اباضیه نسبت به خلافت عثمان و حضرت علی(ع)، انتقاداتی را وارد می‌دانند.

شعبه زیدیه از شیعه با وجود اینکه بیش از دیگر گروه‌های شیعه به اهل سنت و جماعت نزدیک گشته‌اند، ولی هنوز برخی دیدگاه‌های مبنایی ایشان در باب امامت، این فرقه را نیز از اهل سنت و جماعت متمایز نگاه داشته است.


مذاهب کلامی اهل سنت

اهل سنت,مذاهب کلامی اهل سنت,سنی

مذهب اهل سنت به دو مکتب اصولی اعتقادی (کلامی) و علوم فقهی تقسیم می‌گردد

 

از نظر اصول اعتقادی، اهل سنت و جماعت در اشکال کنونی آن، در طیفی میان اشعریه تا سلفیه پراکنده‌اند و این تمایز از آن رو پدید آمده است که گروهی از عالمان در برخورد با مباحث اعتقادی راهی کلامی و استدلالی را می‌جسته‌اند، در حالی که گروهی دیگر، دست یافتن به عقیده‌ای نجات‌بخش را در گرو پذیرش نصوص و پیروی شیوه سلف (صحابه و تابعین) در پرهیز از مباحث کلامی و تسلیم نسبت به نصوص شرعی دانسته‌اند. گونه‌ای خاص از  گرایش‌های اعتقادی اهل سنت و جماعت که در گستره‌ای از تاریخ در مشرق اسلامی از حیاتی ممتد برخوردار بوده، مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و شکل کلامی شدهٔ آن، یعنی مذهب ماتریدیه است.

 

ماتریدیه

پیروان اهل سنت,اهل سنت,علمای اهل سنت

ماتریدیه از مذاهب کلامی اهل سنت می باشد

 

ماتریدیه یکی از فرقه های اهل سنت می باشد. پیروان ابومنصور ماتریدی که در فقه از پیروان ابوحنیفه‌اند در آراء کلامی نیز از ابوحنیفه تأثیر گرفته‌اند. ماتریدیه تلاشی برای جمع میان معتزله و اهل حدیث بود و در استدلالهای کلامی به عقل بها میدهد و از نقل نیز بهره میبرد.

 

دیدگاه وی در الاهیات، تنزیهی است. برخی میان ماتریدیه و اشاعره تفاوت مهمی نمی‌بینند. اما بیشتر محققان آراء و روش کلامی ماتریدیه را از اشاعره جدا میکنند. ابوزهره میگوید: «در روش ماتریدی عقل سلطه عظیمی دارد. اما اشاعره به روش نقلی پایبندند و آن را با عقل تأیید میکنند. اشاعره در خط میان اهل حدیث و اعتزال قرار گرفته‌اند و ماتریدیه میان اشاعره و اعتزال.»

 

اشعری
اشعری از مذاهب دیگر اهل سنت است. عدّه‌ای از اهل سنت هستند که امامت را قبول نداشته و سعی می‌کنند بین ظاهرگرایی اهل حدیث و عقلگرایی معتزله جمع کنند ولی بیشتر به ظاهرگرایان تمایل داشته، صفات خداوند را غیر از ذات دانسته و کلام الله را قدیم می‌دانند.

 

اهل حدیث

اهل سنت,فرقه های اهل سنت,سنی

اهل سنت در مسایل فقهی، ابتدا از قرآن و سپس از احادیث حضرت محمد (ص) استفاده می کنند


اهل حدیث از دیگر مذاهب اهل سنت می باشند. اهل حدیث احکام فقهی و اعتقادات را با اتکا بر نص احادیث اتخاد می کنند. از کلام، منطق، قیاس، رأی و به طور عام از عقلگرایی گریزانند. فقهای حجاز مانند مالک بن انس، شافعی و فقهای بلاد دیگر مثل سفیان ثوری، احمد بن حنبل، بخاری و.. هر یک به وجهی از اصحاب حدیث محسوب میشوند. معمولاً کمتر به مباحث کلامی وارد شده‌اند. احمد بن حنبل در زمینه اعتقادات نیز به طرح اصولی پرداخته است.


معتزلی
معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که انبوه حدیث‌های اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‌دانستند. گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می‌ساختند. در میان اهل سنت بعد‌ها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را می‌توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می‌دانستند.


تأکید معتزله بر روی عقل آنچنان جدی بود که بر خلاف بسیاری از فقها که حدیث را مطلق می‌دانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است. نیز بر خلاف نظر بسیاری از علما، اعمال و احادیث صحابه را مطلق و لازم‌الاجرا نمی‌دانستند؛ اما اساسی‌ترین و در عین حال بحث انگیز‌ترین موضع گیری معتزله در بحث پیچیده مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن پیش‌آمد.

 

وهابیت

اهل سنت,وهابیت از مذاهب اهل سنت,محمدبن عبدالوهاب

محمدبن عبدالوهاب بنیانگذار دیدگاه وهابیت


از دیگز مذاهب کلامی اهل سنت می باشند وهابی‌ها طرفداران محمد بن عبدالوهاب هستند که در اواخر قرن دوازده هجری به ترویج افکار ابن تیمیه پرداختند. اصول عقاید وهابیت را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

اعتقاد به وسایط میان خلق و خدا با توحید در الوهیت منافات دارد.
مشرکان عصر رسالت در مسئله ربوبیت مشرک نبودند. با اینکه انگیزه بت پرستان، تقرب به خداوند و طلب شفاعت از معبودان خویش در پیشگاه خداوند بود، قرآن کریم عمل آنان را شرک دانسته است. 

هرگونه عمل که مشابه اعمال مشرکان عصر رسالت باشد مثل استغاثه و استعانت از غیر خدا، نذر و قربانی برای خدا، و طلب شفاعت از غیر خدا شرک است.
شیعیان کافرند.
شرک مسلمانان از شرک مشرکان عصر رسالت عظیم‌تر است.

 

مذاهب فقهی اهل سنت

از میان مذاهب گوناگون اهل سنت، چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی در طول تاریخ بیش از همه اهمیت یافته و در حال حاضر نیز اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت و جماعت پیرو همین مذاهب چهارگانه‌اند.

 

مذهب حنفى:

مذهبی حنفی از مذاهب فقهی اهل سنت می باشد. گروندگان به این مذهب، از پیروان ابو حنیفه، نعمان بن ثابت (80 - 150) هستند.

شاخص فقه حنفى رأى و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دورى مى‏ کرد. و قیاس و استحسان  را در آراى خویش پذیرفت. مذهب فقهى او مبتنى بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى ‏شود در برابر دیگر فرقه‏ ها که آنان را «اهل حدیث» مى‏ گویند.

 

مذهب مالکى:

گروندگان به این مذهب اهل سنت، از پیروان مالک بن انس (90 - 179) هستند. مالک فقه خویش را بر اساس روایات نبوى بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قیاس و مصالح مرسله متوسل مى‏ شد.

 

مذهب شافعى

گروندگان به این مذهب اهل سنت، از پیروان عبداللَّه بن ادریس شافعى (150 - 204) هستند. وى در فقه نظر خود را با روایات در هم آمیخت و مذهبى تلفیقى از بین دو مذهب حنفى و مالکى به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوى، اجماع و قیاس قرار داد.

 

مذهب حنبلى

پیروان این مذدهب از اهل سنت، از پیروان احمد بن حنبل (164 - 241) هستند. احمد از به کارگیرى رأى در فقه احتراز نمود. او تنها به قرآن و حدیث نبوى استدلال مى ‏کرد. فقه حنبلى بر قرآن، سنت، فتاواى صحابه، قول صحابه اگر موافق با قران و سنت باشد. و همه روایات مرسل و ضعیف استوار شده است.

 

گردآوری:بخش مذهبی بیتوته

منابع:
wikifeqh.ir

pasokhgoo.ir

wikishia.net



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد