دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

شناخت فرقه هاى اهل تسنن

شناخت فرقه هاى اهل تسنن

پرسش : اهل تسنن داراى چه فرقه هایى بوده و هر یک از آنها داراى چه عقایدى مى باشند؟
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: اهل سنتیا «اهل تسنن» از لحاظ فقهى به چهار گرایش و مذهب تقسیم مى شوند:
1- حنفیه، که پیرو ابوحنیفه بوده و فتواهاى او را ملاک فتوادر احکام شرعى مى دانند.
2- شافعیه، که پیرو محمد بن ادریس شافعى بوده و از لحاظ فراوانى جمعیت بیشترین تعداد و گرایشها را در میان اهل سنتبه خود اختصاص داده اند.
3- حنبلیه، که پیرو احمدبن حنبل مى باشند؛ و اصطلاحاً اهل ظاهر و اهل حدیثخوانده شده و به ادعاى خودشان اهل سنت فقط حنابله مى باشند.
4- مالکیه، که از فتواهاى مالک بن انس تقلیدمى کنند.
گرچه برخى از علماى بزرگ اهل سنتمثل ابوبکراحمد بیهقى از لحاظ فقهى و حدیثى داراى جایگاه برترى بوده و در اصول فقهنیز مباحث گسترده اجتماعى را به بحث و بررسى گذاشته اند، اما همه دانشمندان و عوام اهل سنتخود را موظف به پیروى و تقلیداز یکى از فرقه هاى مزبور و ائمه چهارگانه مى دانند.
اهل سنتاز لحاظ عقیدتى داراى فرقه هاى فراوانى هستند که مى توان مهم ترین آنها را در موارد زیر مورد توجه و بررسى قرار داد:
1- معتزله: سر منشا عقاید معتزلى شخصى به نام واصل به عطا بود که از استادش حسن بصرى کناره گرفت و از این جهت او و پیروانش، معتزلى و معتزله(بمعناى کناره گیرى کنندگان) نام گرفته اند. معتزلهداراى سه دسته عمده مى باشد و در مجموع به بیش از بیست گرایش مى رسد. اما مى توان همه آنها را در سه دسته مهم طبقه بندى کرد:
الف- معتزلهمتقدم که واصل بن عطا، شاگردان او، و شاگردان شاگردانش را شامل مى شود.
ب- معتزلهمتوسط، که ابوهاشم، ابوعلى جبایى، شاگردان و شاگردان شاگردانشان را در بر مى گیرد.
ج- معتزلهمتاخر، که ابوالحسین بصرى، قاضى القضاه همدانى، رشیدالدین نیشابورى، شاگردان و شاگردان شاگردانشان را شامل مى شود.
نکته حائز اهمیت درباره معتزلهاین که این فرقه عقیدتى، به ویژه متاخران آنها گرایشهایى به عقاید شیعهداشتند و حتى به دلیل تبحّر در زمینه اصول فقه، از طریق انتشار کتاب هاى خود در اصول فقهتاثیرات فراوانى در اشاعرهمعاصر خود و متاخر از خود داشتند به گونه اى که ابن تیمیه گفته است: اهل سنت(یعنى سلفیون و اشاعرهزمان خودش) در اصول فقه، معتزلى و در اصول عقاید، اشعرى هستند.
اما این طایفه بزرگ عقیدتى بنابه دلایل سیاسى و حکومتى و سایر عوامل، در قرن هفتم و هشتم به کلى منقرض شده و موجودیت اجتماعى خود را از دست دادند و امروزه هیچ فعالیتى جز پژوهش هاى تاریخى در آثار آنان توسط پیروان سایر فرقه ها در فضاى عقیدتى آنها صورت نمى گیرد.
2- اشاعره، که پیرو ابوالحسن اشعرى بوده و داراى چندین گرایش عمده مى باشند. همه فرقه هاى انشعابى آن را مى توان در سه دسته طبقه بندى و بررسى کرد:
الف- اشاعرهمتقدم، که به «اشعرى»، شاگردان و شاگردان شاگردانش اطلاق مى شود.
ب- اشاعرهمتوسط که به «اسفراینى» و برخى از معاصرانش اطلاق مى شود.
ج- اشاعرهمتاخر، که «فخر رازى» گرداننده اصلى این جریان بود و تا اواسط قرن هفتم اوضاع به همین منوال بود تا اینکه فرقه هاى جدید در اشعرى گرى پدیدار گشت.
د- اشاعرهمتاخر از متاخرین که خود سه دسته اند:
الف- دسته اى که پیرو اشاعرهمتقدم شدند.
ب- دسته اى که پیرو اشاعرهمتاخر شدند.
ج- دسته اى که خودشان اشعرى نبوده بلکه پیرو فرقه حشویه بودند اما به دلیل مقبولیت عمومى اشاعرهدر میان اهل سنتخود را به اشاعرهمتقدم نسبت دادند و عقاید خود را به نام ابوالحسن اشعرى جا زدند، تا از این طریق بتوانند شیعهستیزى خود را ترویج کنند. این دسته همان سلفیون، اهل ظاهر، و حنبلیان بودند که از یاوه گویى ها و بدعتهاى ابن تیمیه تاثیر گرفتند و سپس این مذهب توسط شاگردان و پیروان ابن تیمیه به ویژه محمد بن عبدالوهاب ادامه یافت. امروزه این فرقه به دلیل موافقت عقاید نادرست آنان با اهداف ضد اسلامى استعمارگران غربى و حمایت بى دریغ آنها از این فرقه الحادى، در بیشتر مناطق اسلامى گسترش یافته است. وهابیت امروز همان رسوبات بافته ها و یاوه سرایى هاى ابن تیمیه و پیروان کوردل او مى باشد.
البته خود اشاعرهدر دروان معاصر به شدت منتقد و مخالف عقاید خرافى و واهى وهابیت و سلفیون مى باشند.
3- مجبره، که در اصلتلفیقى از فرقه هاى مختلفى است که قائل به جبر موجودات امکانى به ویژه انسان در اعمال و افعال مى باشند. امروزه بیشتر اهل سنتقائل به جبر هستند.
4- خوارجکه در مهم ترین مسائل اصول دینبا شیعهمخالفت دارند به ویژه اینکه مرتکب گناهان کبیره را کافر و مستحقق مجازات دنیوى و اخروى مى دانند و از همین جهت بود که به دلیل مخالفت على(علیه السلام) با قرآنسر نیزه هاى لشکر معاویه، با او به جنگ پرداختند. امروزه گرچه فرقه اى با این نام وجود ندارد، اما برخى از گرایش ها و فرقه هاى اهل سنتبه عقاید آنها معتقد هستند.
5- مجسّمه: این گروه مجموعه اى از فرقه هایى است که به جسمانى و حتى جسم بودن خدا قائل هستند و ادعا دارند که خدادر دنیا و آخرتقابل مشاهده حسى مى باشد!!! بسیارى از اهل سنتغیر از معتزلهو انشعابات آنها به چنین خرافه اى معتقد بوده و کتاب هاى فراوانى هم براى اثبات آن ساخته و پرداخته اند. حتی در «صحیح بخاری» که از صحیح ترین کتب روایی اهل سنتاست روایاتی در جسمانی بودن خدای متعال به چشم می خورد!
6- حشْویه که غالباً حنبلى بوده، و تنها فرقه اى است که پیروانش خود را به طور ویژه اهل سنتنامیده اند. این فرقه فتنه انگیزترین فرقه تاریخ اسلامبوده و همچنان نیز نقش خود را به همان روال در قالب وهابیت و سلفیه ایفا مى کند. آنان قائل به کفر ابوطالب پدر بزرگوار على(علیه السلام) بوده و او را لعن مى کنند. همچنین در مورد عصمت انبیاء بر خلاف اصول شریعت قائل به جواز ارتکاب گناهکبیره توسط انبیاء مى باشند.
براى تفصیل بیشتر درباره اقسام فرقه هاى کلامى و عقیدتى اهل سنت، کتابهاى فراوانى با عنوان فرق و مذاهب اسلامى، ملل و نحل و تاریخ مذهب تدوین شده است (مانند الملل و النحل شهرستانی) که باید به آنها رجوع شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد