قبل از بررسی علل پیدایش فرقههای نخستین شیعی باید به این مهم اشاره کرد که تشکیل فرقههای مختلف از مختصات مذهب تشیع نیست بلکه در میان پیروان تمام یادیان و همچنین در میان پیروان مذهب اهل سنّت نیز این مسأله پررنگ است و آنان در این امر بر شیعیان پیشدستی نمودند،لذا اصل افتراق در میان بشر امری طبیعی و از قوانین عالم تکوین است..
پیدایش انشعاب در میان شیعیان به زمان بعد از واقعهی خونین عاشورا و شهادت امام حسین علیهالسلام در سال ۶۱ هجری باز میگردد، که تا قبل از شهادت ایشان شیعیان همه بر امامت ایشان و برادرشان امام حسن علیهالسلام متفق بودهاند. امّا با وقوع حادثهی خونبار کربلا شیعیان که تکیهگاه خود را از دست دادهاند به شدت دچار وحشت شده و این خود منجر به تشکیل گروههای مختلف بعدی گردید، که کیسانیه اولین فرقهی متشکله از شیعه بود[۱] و پس از چندی کیسانیه خود به دستههای کوچکتری منشعب گردید. زیدیه و پس از آن اسماعیلیه هم در طی زمان بوجود آمد و هر یک به نوبهی خود نیز به شاخههای باریکی تقسیم شدند، واقفیه هم پس از شهادت امام کاظم علیهالسلام شکل گرفت. تشکیل این فرقهها مشکل بزرگی بر سر راه ائمه علیهم السلام به وجود آورد و ایشان را برای مدّتی طولانی مشغول مبارزه و تبیین انحرافات آنها ساخت.
ایجاد این انشعاب خود معلول عواملی مهم است که در این بخش به مهمترین عوامل پیدایش این فرقهها اشاره میگردد.
۱- اختناق
از زمانی که بنی امیه روی کار آمدند شیعیان وارد طوفان شدیدی از ظلم و ستم و
شکنجه و قتل شدند، امویان جامعه را براساس هوا و هوس و سلیقهی خود اداره
میکردند و با ایجاد جوّ رعب و وحشت در صدد بودند تا بر مردم سلطهی بیشتری
داشته باشند.از مجله بدعتهای معاویه رواج مذهب جبر بود تا بتواند به
زورگوئیها و کشتارهای خود لباس مشروعیّت بپوشاند، چنانکه قاضی عبدالجبار
معتزلی معاویه را نخستین کسی میداند که مذهب جبر را رواج داد.[۲]
بعد از معاویه ،پسرش یزید که بدنبال بیعت گرفتن از مردم بویژه امام
حسین(ع)بود،با مقاومت امام حسین(ع) مواجه شد ،دست به جنایتی بزرگ زد.
شهادت مظلومانهی اباعبدالله و اهل بیت علیهالسلام و یارانش موجب سختگیریهای بیش از پیش امویان بر شیعیان گردید، محافل شیعه در عراق و حجاز ضعیف و سست شده و شیعیان از دور امام سجاد علیهالسلام پراکنده شدند.
در این شرایط سخت توابین در کوفه برای اعلام پشیمانی از یاری نکردن امام حسین علیهالسلام قیام کردند که سرانجام نهضت آنان به شکست انجامید. پس از توابین مختار ثقفی در کوفه خود را نمایندهی محمد بن حنفیه معرفی کرد و دست به شورش علیه امویان زد، او توانست قاتلان سیدالشهداء علیهالسلام را به هلاکت برساند. او در سال ۶۷ هجری کشته شد. محمد بن حنفیه نیز در سال ۸۱ هجری از دنیا رفت.
با مرگ محمد بن حنفیه عدهای قائل به امامت و مهدویت وی گشته و در تاریخ به نام کیسانیه معروف شدند. مردم به دلیل جوّ خفقان و تقیه امام علیهالسلام نتوانستند امام راستین را تشخیص دهند و به امامت ابن حنفیه روی آوردند.
از کیسانیه به عنوان اولین فرقه از فرق شیعه در کتب ملل و نحل یاد میشود، هر چند که به مرور زمان منقرض شده و اثری از آن باقی مانده است. بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام نیز همین وضعیت در زمان منصور عباسی پیش آمد و فرقههای ناووسیه، فطحیه، اسماعیلیه و.. . شکل گرفت.»
۲- عواطف و احساسات افراطی
شهادت امام حسین علیهالسلام و خاندان و یاران باوفای او در واقعهی کربلا موجب خشم و تنفّر مردم و انزجار آنها از حکومت بنیامیه گردید به گونهای که این احساسات و انفعالات گاهی از حدّ طبیعی خارج شده و حالت افراطی پیدا کرده است.
فرقهی زیدیه با تأثّر از این احساسها و در آن شرایط سخت بوجود آمد.[۳] زید در دورهی حکومت هشام بن عبدالملک قیام کرد و به شهادت رسید و بدن او چهار سال بر دار بود. او از داعیان به حق و ظلمستیزی بود. پس از شهادت او فرزندش یحیی در خراسان قیام کرد و او نیز شهید شد. دربارهی تشکیل فرقهی زیدیه اختلاف وجود دارد که آیا در زمان زید تشکیل شد یا بعد از شهادت وی. امّا به هر حال قیام با شمشیر از اصول اعتقادی آنان و شرط امامت نزد ایشان میباشد.
۳- طمع و حبّ مال
مال و دارایی از وسائل آزمایش انسانهاست، همواره افرادی بودند که از راه
همین اموال به مقامات مادی و معنوی بالایی رسیدهاند چرا که راه و کیفیت
مصرف آنها را میدانستند و پیاده کردند، آنان به اموال به دیدهی وسیله
نگریستند نه هدف.
در مقابل افرادی هم بودند و هستند که با حرص و علاقهی شدید به مال و ثروت
راه انحراف را اختیار کرده و به ورطهی ضلالت گرفتار شدند و عدهی زیادی را
نیز دنبال خود به بیراهه کشاندند، فرقهی واقفیه از این دسته بود که برخی
از بزرگان آن با وجود اینکه وکلای امام کاظم علیهالسلام بودهاند و جزء
افراد معتبر به حساب میآمدند، امّا با شهادت امام کاظم علیهالسلام با
توجه به اینکه اموال زیادی از بیت المال را به صورت امانت در دست داشتند از
پرداخت آنها به امام رضا علیهالسلام به عنوان جانشین امام هفتم
علیهالسلام امتناع ورزیدند و با ایجاد شبهاتی دربارهی امام کاظم
علیهالسلام و شهادت آن حضرت توانستند تعدادی را با خود همراه سازند.[۴]
۴- طرح مسأله مهدویت
اعتقاد به مهدی موعود علیهالسلام از عقاید مسلّم همهی مذاهب اسلامی است که مبنای آن احادیث متواتری است که از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در این باره وارد شده است. بنابراین اصل اعتقاد به مهدی علیهالسلام مورد پذیرش همهی مسلمین است، هرچند که در موارد فرعی تفاوتهایی میان آنها به چشم میخورد.
با وجود آن همه روایات نبوی دربارهی صفات و ویژگیهای مهدی موعود، امّا عدهای از آن سوء استفاده کرده و آن را دستاویزی برای رسیدن به امیال و اهداف خود قرار دادهاند. با توجه به فشار حاکم دولت اموی و شرایط سختی که شیعیان سپری میکردند، آنان همواره منتظر یک گشایشی بودند تا این وضعیت خاتمه یابد.
حکومت عباسیان هم در ظلم و ستم خود راه امویان را در پیش گرفت و حتی در این گام هم از بنی امیه جلو افتادند ـ در نتیجه اصحاب ائمه علیهم السلام ـ چشم امید به کسی داشتند تا آنها را از این تنگنا نجات دهد، در چنین وضعیت و شرایطی و در زمانهای منفصلی گروهی پیدا میشدند که مهدویت یکی از ائمه علیهم السلام یا یکی از اصحاب ایشان را قائل میشدند و مردم را تحت تأثیر افکار و عقائد باطل خود میساختند.
همین فرقهی کیسانیه خود انشعابی دارد که برخی از آنها به مهدویت محمد بن حنفیه قائل بودند. ناووسیه قائل به مهدویت امام صادق علیهالسلام ، واقفیه مهدویت امام کاظم علیهالسلام ، و اسماعیلیه به مهدی بودن اسماعیل معتقد شدند.[۵]
۵- جریان غلات
با وجودی که مذهب شیعه از جنبههای فقهی، سیاسی، اعتقادی، تفسیری و حدیثی و… غنی و قدرتمند بوده است و به تفسیر علامه طباطبائی (ره) و در جمیع شئون دینی از اصول معارف گرفته تا آخر فروع و جزئیات آنها به بحث و انتقاد پرداخت و فرآوردههای روایتی آنها به حدّ کفایت پاسخ هرگونه سؤال دینی را میداد و میدهد.[۶] امّا این مذهب همواره شاهد یورشهای دشمنان خارجی و داخلی بوده است که به پیکرهی آن ضربات سنگینی وارد نمود.
از جمله این مهاجمان، غالیان میباشند که در طول تاریخ لطمات بسیاری را بر شیعه و تشیع بوجود آوردند. غالیان کسانی را گویند که در حقّ امام یا یکی از اصحاب امام راه افراط را پیش گرفته و او را بیش از مقدار بالا برده است. به عنوان نمونه خطاّبیه گروهی منتسب به ابوالخطّاب محمد بن مقلاص اسدی بود که در زمان امام صادق علیهالسلام میزیست، و عقایدی فاسد به امام علیهالسلام نسبت میداد و او را تا حدّخدایی بالا برد و خود مدعی نبوت از طرف وی شد.[۷] فرقهی بشیریه (ممطوره) که به محمد بن بشیر منسوب است معتقد بود که امام کاظم علیهالسلام همان مهدی قائم است و محمد بن بشیر نائب او در زمان غیبت است.[۸]
۶- جهل و نادانی
اساساً یکی از علل مهم در نفوذ افکار باطل و عقاید فاسد میان یک گروه وجود جهل در برخی از افراد آن به شمار میآید، همین سادگی و جهالت بیش از حدّ موجب شده که عدهای به راحتی آن را دستاویزی برای انتقال دادن افکار خود به دیگران قرار داده و از این راه به اهداف سوء خود دست یابند. اینکه غلات توانستند در صفوف شیعیان نفوذ وسیعی یابند و با وجود آن همه آراء و اعتقادات باطل به راحتی افرادی را با خود همراه سازند و شخصیت ائمه علیهم السلام و اصحاب ایشان را مخدوش نمایند به دلیل عدم معرفت کامل مردم نسبت به امامی بود. همین عامل موجب شد تا با وجودی که امام در میان آنها بود او را بالا برده و تا حدّ خدایی برسانند.
درست است که فشار دستگاه حکومتی در این انحراف نقش مهمّی داشت امّا در شرایط آزادی و خارج از اختناق نیز تاریخ شاهد گمراهی بسیاری از شیعیان بود. امام صادق علیهالسلام بعد از مرگ فرزندش اسماعیل، مراسم تشییع شکوهمندی برای وی تدارک دید و بارها قبل از دفن کفن از صورت او برداشت و به مردم نشان داد و آنها به وفات اسماعیل اقرار کردند، امّا همینکه مراسم دفن پایان یافت عدهای در مرگ او به شک افتاده و سپس قائل به مهدویت وی شدند و اینکه او نمرده و هنوز زنده و غایب است.[۹]
بعد از بیان دلایل و عوامل ایجاد انشعاب در مذهب تشیع،لازم است به مطلبی اشاره کنیم و آن این که:
هر چند فرقه های بسیاری را برای مذهب شیعه ذکر کرده اند، اما در اصل وجود آن ها تردید اساسی وجود دارد. از این رو تعداد فرقه های غیر قابل تردید از سه فرقه تجاوز نمی کند که به اختصار به آرای هر یک می پردازیم:
۱ . اثنی عشریه “دوازده امامی ها” :
مهم ترین و بزرگ ترین گروه شیعه است که قائل به خلافت بلافصل امام علی(ع) بعد از پیامبر از طریق “نصب” و “نص” است.
نیز امامت امام حسن و امام حسین(ع) و نه فرزند از سلاله حضرت سیدالشهدا، که
پیامبر اکرم(ص) آنان را نام برده و معیّن کرده است، که آخرین ایشان امام
غایب و منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) است.
۲ . فرقه زیدیه(۱۰):
منظور از زیدیه کسانی هستند که خود را پیروان زید بن علی بن حسین(ع) می دانند، پس از شهادت زید، بین پیروان او دانشمندانی به وجود آمدند که به تنظیم عقاید و احکام زیدیه پرداختند، بدین ترتیب، این فرقه را پدیدآوردند.
گرچه دانشمندان زیدیه به سیره عملی و نوشته های زید توجه داشتند ، اما در عقاید از معتزله و در فقه از مکتب ابوحنیفه تاثیر پذیرفته اند.
علت به وجود آمدن فرقه زیدیه :
کسانی که به امامت حسین بن علی (ع) معتقد بودند، پس از او پسرش علی بن
الحسین(ع) را امام دانستند. پس از رحلت او شیعیان حسنی و حسینی درباره
جانشینی وی اختلاف نمودند.
زیدیه گفتند که پس از او “زید” امام است، چون به شمشیر رو آورده و جهاد نموده است.(۱۱)
به عقیده آنان یکی از شرایط امام، جهاد علنی و مبارزه مسلحانه با ستمکاران است و دومین آن فاطمی بودن است، یعنی امام از طریق پدر به یکی از حسن و حسین (ع) برسد.
(۳) اسماعیلیه :
اسماعیلیه فرقه ای هستند که به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشر معتقدند، اما پس از امام صادق(ع) بزرگ ترین فرزند او اسماعیل و یا فرزند اسماعیل محمد را به امامت می پذیرند.(۱۲)
شاید بتوان گفت که علت یا زمینه پیدایش شیعه اسماعیلیه این باشد که او
پسر بزرگ امام صادق(ع) بود، و برخی گمان می کردند که حتما پسر بزرگ می
بایست امام باشد، نیز تلاش برخی از غلات همانند ابی الخطاب و پیروانش که
حاضر نشدند مرگ اسماعیل را در زمان حیات امام صادق (ع) بپذیرند.
این ها گفتند اسماعیل نمرده است. او و یا پسرش محمد امام است.
مهم ترین ویژگی این گروه باطن گری و تأویل آیات و احادیث و معارف و احکام اسلامی است، از این رو به آنان “باطنیه” هم می گویند آنان معتقدند که متون دینی و معارف اسلامی دارای ظاهر و باطن است که باطن آن را امام می داند و فلسفه امامت ، تعلیم باطن دین و بیان معارف باطنی است.(۱۳)
با صرف نظر از این گروه های رسمی ، از فرقه های بسیاری در شیعه نام برده شده که به عنوان غلاه (غالیان) شناخته می شوند. این گروه ها که فرقه رسمی شیعه محسوب نمی شوند، کسانی هستند که در حق حضرت علی(ع) یا یکی از امامان شیعه غلو می کردند و آنها را تا حد الوهیت و خداوندگاری بالا می برند. سبب اساسی پیدایش این گروه ها از یک طرف عظمت امامان شیعه بوده و از طرف دیگر عدم درک صحیح برخی از این همه عظمت انسانی، که آنها را تا حد خدایی بالا دانسته اند.
پی نوشتها:
۱- الشهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل،ج۱، ص۸۳٫
۲- اسدآبادی معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۸، ص۴٫
۳- الشهرستانی، همان.
۴- الطوسی، محمد بن الحسن، الغیبیه، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ص۶۸٫
۵- ر.ک: الصدوق، علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر
الاسلامی، ۱۴۰۵ق، ص۳۷٫ نیز: البروجردی، علی، طرائف المقال، قم، مکتبه
المرعشی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۳۴٫
۶- طباطبائی، محمد حسین، شیعه (مذاکرات با پرفسور هانری کربن)، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش، ص۶۰٫
۷٫ السبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۴ق، ص۴۰۹٫ نیز: الشهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۰۶٫
۸٫ الشهرستانی، همان،ص۹۸٫
۹- جدید نژاد، محمدرضا، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۴ق، ص۲۰٫
۱۰- آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی ، ص ۸۸ ؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ص
۱۲۱۵ به بعد؛ تاریخ عقاید و مذاهب شیعه، دکتر مشکور، ص ۱۴۲ به بعد.
۱۱- ترجمه فرق الشیعه نوبختی، صفحه هشتاد و نه (مقدمه)، دکتر محمد جواد مشکور.
۱۲- فرق الشیعه ص ۶۸، به نقل از آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۹۶ .
۱۳ – فرق الشیعه، ص ۶۹؛ المقالات و الفرق ، ص ۸۱، به نقل از آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۹۶٫