دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

«تهاجم فرهنگی» ؛ تحلیل و بررسی، ابزارهای نفوذ و راهکارهای مقابله با آن

از آن‏ جا که «تهاجم فرهنگی» فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزارخشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت.
گروه فرهنگ و هنر، صدور پیام نوروزی امام خمینی«ره» را در اول فروردین 1359، باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان دربند«11» این پیام برضرورت ایجاد «انقلاب اساسی دردانشگاه‌های سراسر کشور»، «تصفیۀ اساتید مرتبط با شرق و غرب» و « تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند.

به گزارش بولتن نیوز، ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام (ره) ملزم بود که در برخورد با مسائل دانشگاهی فعالیت‌های خود را بر چندمحور متمرکز کند:

- تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‌ها

- گزینش دانشجو

-اسلامی کردن جوِّدانشگاه‌ها و تغییر برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها، به صورتی که محصول کارآن ها درخدمت مردم قرارگیرد

شایان ذکر است، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در تاریخ14/9/75 با صدور پیامی ضمن تعیین ترکیب جدید اعضای شورای عالی، بر اهمیت جایگاه و وظایف خطیر آن نیز تأکیدنمودند. در بخشی از این پیام ضمن اشاره به هجوم فرهنگی همه‌جانبۀ دشمنان به ارزش‌های اسلامی و فرهنگ اصیل ملّی و باورهای مردم، آمده است:

«همۀ این حقایق مهم و هشداردهنده، مسئولان فرهنگی کشور را به تدبیری برتر و اهتمامی بیشتر و تلاشی گسترده‌تر فرامی‌خواند و به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی را که در جهادملّی با بی‌سوادی و عقب‌ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی، درحکم ستادمرکزی و اصلی است، به تحرک و نوآوری و همت‌گماری برمی‌انگیزد.»

این درحالی است که مقام معظم رهبری در دیداری که به تازگی با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند نیز همچون گذشته با تاکید موکد بر مسئلۀ «تهاجم فرهنگی»، آن را درصدر نکات مطروحه و برنامۀ کاری شورای انقلاب فرهنگی قرارداده و با نقطه گذاشتن بر آن، بار دیگر اهمیت کار و فعالیت درجهت مقابلۀ همه جانبه با این تهاجم نرم را به عنوان عنصری کلیدی در 5 محور مجزا برشمردند.

«تهاجم فرهنگی» چیست؟

بنابه آن چه محمودروح الامین، جامعه شناس و فرهنگ شناس معاصر، معتقد است، «تهاجم فرهنگی» به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، «تهاجم فرهنگی» صورت می‌گیرد. برخلاف«مبادلۀفرهنگی» که درآن نظام‌ها توسعه یافته و تغییرات را برمی‌تابند؛ در«تهاجم فرهنگی»، ارزش‌های اصلی هر نظام موردتردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روند. فرهنگ‌های مهاجم معمولاً برای تضعیف و آسیب‌پذیر کردن فرهنگ دیگر، از روش‌های جوسازی بهره می‌برند. در ایران غرب‌زدگی را عموماً نمونه‌ای از آسیب‌پذیری دربرابر تهاجم فرهنگی تلقی کرده‌اند.

با این همه همان طور که رهبر فرزانه انقلاب در سخنرانی اخیرشان در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی نیز به درستی به آن اشاره نمودند، «تهاجم فرهنگی» به عنوان یکی از راهکار و دسیسه های دشمنان اسلام و ایران اسلامی، نخستین بار توسط شخص مقام معظم رهبری کشف و آشکار گردید و ایشان با تاکید بر روی آن در سخنرانی های گوناگون، بر اهمیت بسزای آن تاکید گذاشته و جامعه را برای مقابله با این شیوۀ غیرمستقیم خصومیت جهان غرب با کشورمان، آماده نمود.

ایشان درهمین آخرین سخنرانی نیز با اشاره به سخنان چهره های فرهنگی و سیاسی کشورهای مختلف از جمله کشورهای اروپایی دربارۀ تهاجم فرهنگی آمریکا علیه سایر فرهنگ ها افزودند: واقعیتی که سال ها قبل، آن را گوشزد می کردم هم اکنون، عینیات انکار ناپذیری یافته است.

«تهاجم فرهنگی»؛ ابزارها و شیوه های نفوذ

همان طور که حضرت آیت الله خامنه ای نیز در همین سخنرانی اخیرشان، با اشاره به فعالیت"حداقل صدها رسانه صوتی، تصویری، مکتوب و اینترنتی در جهان با هدف مشخص تأثیرگذاری بر ذهن و رفتار ملت ایران"، برخی ازبازی های رایانه ای و اسباب بازی های وارداتی را از جمله مصداق هایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تأثیرگذاری می کند، در یک نگاه کلّی می توان این ابزار را مهم ترین و پُرکاربردترین ابزار نظام سلطه برای اعمال سیاست های تهاجمی و فرهنگی اش، بازشمرد.

با این همه اگر بخواهیم به لیستی مفصل تر از ابزارهای و شیوه های نفوذ دشمنان دست یابیم باید به موارد جزئی تر، منظم تر و مدوّن تری نیز اشاره کنیم.

1- آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات

2- کتب و نشریات

3- تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی

4- ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی

5- شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه

6- پوستر و عکس

7- نفوذ مستشرقین

8- استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور

همان طور که درعناوین بالا مشاهده می کنیم، برخی از موارد یادشده(همچون موارد 7 و 8) در دنیای امروز و باتوجه به گسترش روزافزون تکنولوژی و زندگی مجازی، دیگر محلی از اعراب نداشته و با آن که شاید روزگاری به عنوان خطری جدی برای فرهنگ و جامعۀ ما محسوب می شد، امروز تنها به عنوان اطلاعات دانشنامه ای، تاریخی و کتاب خانه ای مورد رجوع قرار می گیرد.

با این همه خارج شدن مواردی از این دست، نه تنها موجب خوشنودی نیست، بلکه نشان دهندۀ آن است که روش های نفوذ فرهنگی از سوی دشمن بسیار پیشرفته شده و از آن مهم تر با بالارفتن سرعت انتقال و انتشار اطلاعات در دنیای امروز، سرعت نفوذ فرهنگی بیگانگان نیز به همان میزان بالا رفته و بر ماست تا به به روز کردن سیستم مقابله ای خود، با همان سرعت به تولید فرهنگ اصیل با هویت ایرانی-اسلامی پرداخته تا بتوانیم عملکرد و نفوذ تهاجم فرهنگی غرب را خنثی کرده و پاسخ گوییم.

«تهاجم فرهنگی»؛ وظیفۀ خطیر سازمان های فرهنگی داخلی همچون «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»

بی شک درچنین شرایطی مهم ترین وظیفه را، با توجه به توزیع و تقیسم بودجۀ سالانۀ کشور، نهادهای دولتی فرهنگی کشورمان، همچون وزارت «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی» در درجۀ نخست و در ادامه سازمان هایی همچون «سازمان تبلیغات اسلامی»، «سازمان فرهنگی و هنری» شهرداری های کشور، دانشگاه ها و حوزه های علمیه، «وزارت آموزش و پرورش» و «وزرات علوم» و ... بر عده خواهند داشت.

چنان چه حضرت آیت الله خامنه ای نیز در بخشی از سخنان اخیرش به درستی به این نکته و اهمیت سازمان «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلمی» در برخورد مقتدر با نفوذ و تهاجم فرهنگی بیگانگان تایکد کردند.

ایشان درهمین زمینه به وزارت ارشاد توصیه موکد کردند: تولید کتاب، ترجمه کتاب های مفید، تولید فیلم های سینمایی جذاب با تکیه بر ظرفیت های بالای ساخت فیلم، تولید بازی های رایانه ای مفید، ترویج بازی های پر تحرک و تولید اسباب بازی های معنادار و جذاب را در دستور کار قرار دهد.

«تهاجم فرهنگی» و راه های مقابله با آن

برای مقابله و مبارزه با«تهاجم فرهنگی»راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی ذکر شده که هرکدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قراردارند:

الف) شناخت دقیق و همه جانبۀ تهاجم فرهنگی

یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی ازمحورهایی است که دربیانات مقام معظم رهبری ازگذشته تا به امروز برآن تأکید شده است.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملّی

گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند. در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.

ج) اصلاحات علمی و اقتصادی

برنامه ‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏ جانبۀ کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏ های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق

به هرتفسیر فارغ ازنکات یادشده دربالا، مقام معظم رهبری نیز با کلام شیوای شان، برخی از راهکارهای ممکن برای مقاله با دسیسه های تهاجم فرهنگی و جهان سلطه را تببین نمودند.

به عنوان نمونه، رهبر انقلاب، رصد و شناخت دقیق پدیده های نوظهور تهاجم فرهنگی را قبل از ورود به ایران ضروری دانستند و خاطر نشان کردند: دیر فهمیدن و دیر جنبیدن مشکل آفرین است بنابراین باید به موقع و حکیمانه برخورد کرد.

ایشان در تبیین برخورد حکیمانه خاطر نشان کردند: گاه باید از نفوذ پدیده ها، کاملاً جلوگیری کرد اما برخی پدیده ها را می توان پذیرفت یا اصلاح کرد.

رهبر انقلاب کار و ابتکار را اساس برخورد حکیمانه با مقولۀ«تهاجم فرهنگی» دانسته و تأکید کردند: باید با تلاش مبتکرانه به مقابله با این مقوله پرداخت که در این زمینه مسئولیت صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار سنگین است.

حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان آخرین نکته در بحث تهاجم فرهنگی، انفعال و موضع دفاعیِ صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارت بار ترین نوع برخورد خواندند و خاطرنشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.

موخره:

از آن‏ جا که «تهاجم فرهنگی» فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزارخشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روش ‏ها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این، به جای آن‏ که بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشه ‏های فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علّت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینه‏ های فنّی، اقتصادی و سیاسی عنوان می‏ شود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفادۀ مناسب از پیشرفت‏ های فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را درتمام زمینه‏ ها فراهم آوریم.

قشر جوان که معمولاً آسیب‏ پذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیش‏تری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویت‏ های اول برنامه‏ های کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملی فرهنگ دینی و ملّی درتمام زمینه‏ ها، نمونه‏ ای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پای‏بند به ارزش‏ های والای اسلامی هستند.



راه مقابله با تهاجم فرهنگی چیست؟


مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب در گرو رعایت اموری است که ذیلاً به آن اشاره می‏شود:

1- حفظ و تعمیق ایمان و معنویت: قرآن مجید دو عامل اصلی را از اسباب گمراهی و انحراف عمومی می‏داند: یکی دور شدن از ذکر خدا؛ یعنی فراموش کردن معنویت و دیگری شهوترانی و دنیاطلبی است آن جا که می‏فرماید: "فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات"(1)

دشمن نیز با علم به این موضوع در یان دو محور سرمایه گذاری می‏کند برای مقابله با دسیسه شیطانی دشمن باید جوانان را مسلح به ایمان و معنویت کرد. مقام معظم رهبری می‏فرماید: چیزی که به یک نظام قدرت می‏دهد بمب اتمی نیست قدرت نظامی اسلامی که آمریکا و شوروی سابق و بقیه قدرت‏های ریز و درشت عالم تا امروز نتوانسته‏اند و نخواهند توانست با آن مقابله کنند، قدرت ایمان نیروهای حزب اللَّه است.(2)

2- احیای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر: با نظارت عمومی و مراقبت دستگاه‏های مربوطه فساد و تباهی از جامعه ریشه کن می‏شود. بر این اساس اسلام امر به معروف و نهی از منکر را در کنار نماز و روزه واجب کردهاست تا جایی که علی(ع) می‏فرماید:

"و ما اعمال البرکلها و الجهاد فی سبیل اللَّه عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجّیّ؛(3) امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس وسیع و عمومی حتی از جهاد بالاتر است کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون دمیدنی است به دریایی پرموج پهناور".

3- بها دادن به امور فرهنگی: از آن جا که دشمن با ابزار فرهنگی مبارزه می‏کند برای خنثی ساختن آن باید با همان ابزار مانند فیلم و عکس و رسانه‏های جمعی وارد میدان شد، از این رو رسالت مبلغان و صدا و سیما و مطبوعات و مؤسسات فرهنگی بسیار مهم و تعیین کننده است.

4- توجه ویژه به جوانان: مقام معظم رهبری خطاب به جوانان می‏فرماید: واضح است که شما در خط مقدم تهاجم فرهنگی هستید و من این را قبول دارم، چون تهاجم فرهنگی به مقصود بی اعتقاد کردن نسل نو انجام می‏گیرد. هم بی اعتقاد کردن به دین، هم بی اعتقاد کردن به اصول انقلابی.(4)

با مسئولیت دادن جوانان و درک صحیح از خواسته‏های آن‏ها و رفع نیازهای مشروع و ارتقای سطح آگاهی جوانان می‏توان این نسل پر طراوت را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن مقاوم ساخت.

5- خودباوری مردم و مسئولین:

تهاجم فرهنگی دشمن به منظور سست کردن اراده مردم و خودباختگی آن‏ها صورت می‏گیرد. برای مقابله با آن باید جوانان را باور کنیم و به نیروهای متخصص و متعهد خود اعتماد داشته باشیم تا با ابتکار و خلاقیت رشته‏های وابستگی را در بخش اقتصادی بگسلند. امام خمینی می‏فرماید:

"اساس همه شکست‏ها و پیروزی‏ها از خود آدم شروع می‏شود. انسان بر اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. شما اگر چنانچه باورتان باشد که نمی‏توانید صنعت بکنید و نمی‏توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است، خودتان آن‏ها را درست بکنید تا این باور هست نمی‏توانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید. اوّل باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم".(5)

پی نوشت‏ها:

1. مریم، آیه 59.

2. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 179.

3. نهج البلاغه، کلمات قصار، ص 374.

4. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 402.

5. صحیفه نور، ج 14، ص 193 و 194.

دوستان بزرگوار شما می توانید سوالات دینی خود را در کلوب مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی مطرح و از پاسخهای کارشناسان این مرکز بهره مند گردید.

http://www.cloob.com/clubname/pasokh

تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن

نویسنده : حجت الاسلام جعفر کوهستانی

مقابله با یک نظام و یک ملت ممکن است به دوشکل صورت گیرد:

 

1- مبارزه آشکار که ممکن است بصورت تهدیدات سیاسی ، اقتصادی و یا نظامی باشد

2- مبارزه پنهان که می تواند از طریق تهاجم فرهنگی صورت گیرد :

امروزه تهاجم فرهنگی از بزرگترین خطراتی است که کشور ایران را تهدید می کند و به هیچ وجه نمی توان آن را انکار کرد چون به صورت پنهان و خاموش صورت می گیرد و ممکن است گاهی مورد غفلت قرار گیرد .

اینکه بررسی داشته باشیم درویژگیهای تهاجم فرهنگی  ازنگاههای مختلف

1- زمینه های پیداش و عوامل موفقیت

2- اهداف تهاجم فرهنگی

3- راهای مقابله با آن

ویژگیهای تهاجم فرهنگی

1- نامرئی و نامحسوس بودن

 تهاجم فرهنگی واقعیتی است که ابعاد پنهان آن بسیار فراتر از ابعاد آشکار آن است

2- تهاجم فرهنگی دراز مدت و دیرپاست

 تهاجم فرهنگی به همان میزان که نتیجه و محصول خود را آرام و دیر به دست می آورد اثرش هم که به جای می گذارد دیر  پا و دراز مدت است و به آسانی ازر وح وفکر جامعه زایل نمیشود

3- تهاجم فرهنگی ریشه ای و عمیق است

اگر فرهنگ یک ملت را سنگ زیر بنای جامعه بدانیم دشمن در تهاجم فرهنگی درصدد تغییر دادن آن است

4- تهاجم فرهنگی همه جانبه است

یعنی اینکه تهاجم تنها در یک بعد سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی نیست بلکه شامل همه اقشار جامعه از کودک و نوجوان مرد و زن می شود.

زمینه های پیدایش تهاجم فرهنگی

1- وجود احساس حقارت

 اگر در میان جامعه حقارت وجود داشته باشد جامعه سعی می کند با تقلید از فرهنگ دیگران به این احساس سرپوش بگذارد و با آن کمبود خود را جبران کند

2- عدم مقبولیت و محبوبیت

اگر این نیاز به خوبی پاسخ داده نشود بهداشت روانی جامعه دچار آسیب شده و در نهایت پذیرش فرهنگ بیگانه نمود پیدا می کند

3- خلاء و فرهنگ جامعه

تهاجم فرهنگی به خودی خود نمی تواند در جامعه ای موفق  و کارسازباشد بلکه نیاز به زمینه مساعد دارد که این با پاسخ ندادن به نیاز جوانان مساعد می شود 

4- بی اعتقاد کردن مردم یک جامعه به فرهنگ و تاریخ خودشان

شهید مطهری در این رابطه در کتاب خدمات مقابل اسلام و ایران می نویسد

استعمار سیاسی و اقتصادی زمانی توفیق حاصل می کند که  در استعمار فرهنگی موفق شود

اهداف تهاجم فرهنگی

1-اسلام زدایی و ضربه به  اصل نظام

مقام معظم رهبری در این باره می  فرمایند استمرار فعالیتهای فرهنگی در طول سالیان دراز در کشورها یک اسلام زدایی و اصالت زدایی بوجود آورده است که همه اصالتهای اسلامی به تدریج مورد تهدید قرار گرفته است

2- ترویج فرهنگ تسامح و تساهل و نفی مطلق خشونت

3- ترویج سوکولاریسم

4- تقدس زدایی و حمله به ارزشها

5- ایجاد بحران اخلاقی

6- ایجاد روحیه یاس ونا امیدی

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

1- تهاجم متقابل فرهنگی

که به فرمایش مقام معظم رهبری این کار به یک سیاستگذاری همه جانبه احتیاج دارد

2- دفاع از ارزشهای اسلامی

3- استفاده از هنر و هنرمندان متعهد

4- برنامه ریزی فرهنگی

5- گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر وترویج  نماز و قرآن و دعا در میان جوانان و نوجوانان

6- معرفی الگوهای مناسب به جوانان

7- آموزش خانواده

8- تکیه به هویت دینی ملی

9- ایجاد اشتغال و حل مشکلات جوانان اعم از بیکاری

10- تلاش در حفظ کیان خانواده

روش و شیوه های مبارزه با تهاجم فرهنگی در قرآن و سنت

رعایت تقوا و پارسایی

اولین و مهم ترین و در عین حال موثرترین اقدام در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی رعایت تقوای الهی از سوی آحاد افراد جامعه است . اگر فرهنگ خداترسی و خدا را حاضر و ناظر دیدن ، در میان افراد جامعه رشد پیدا کند ، مطمئناً چنین جامعه ای هیچ گونه آسیبی از دشمنان نخواهند دید . تقوا پیشگی یعنی مبارزه با شیطان ، مبارزه با نفس و به همان نسبت که جنگ فرهنگی و جنگ بر علیه ارزشهای اسلامی خطرناک تر از جنگ نظامی است مبارزه با نفس و شیطان و دشمن درون نیز مهمتر از مبارزه با دشمن بیرونی است هر مشکلی متوجه انسان شود ، هر فتنه ای متوجه جامعه اسلامی شود راه نجات از این سختی و مشکلات رعایت تقوای الهی است و من یتق الله یعجل له مخرجاً (طلاق 2)

بهترین ره توشه ای که هم باعث نجات انسان در این دنیا و هم باعث نجات انسان در روز قیامت می شود رعایت تقوای الهی است و تزاد و افان خیرالزاد التقوی (بقره 197)

در این جا به ذکر اوامر و نواهی خداوند که رعایت آنها منجر به ایجاد تقوای الهی می شود می پردازیم .

1-رعایت آداب و معاشرت اسلامی

در قرآن مجید دستوراتی از آداب معاشرت اسلامی ذکر شده است که رعایت آنها باعث حفظ سلامت جامعه می شود و عبارتند از : الف رعایت ضوابط و آداب نگاه کردن : اگر در نگاه کردن مراعات احکام شرعی نشود بعنوان موثرترین ابزار گناه باعث سقوط ارزشهای اخلاقی می شود . فاصله بین نگاه و گناه بسیار کم است ، اصولاً خود نگاه اگر همراه با مراعات احکام شرعی آن نباشد همان گناه است . خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید در مورد نگاه کردن به نامحرم ابتدا راجع به مردان مومن می فرماید و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم (نور 30) و سپس راجع به زنان مومن می فرماید : وقل للمومنات یغضضن من بصارهن (نور 31)

الف) رعایت ضوابط و آداب سخن گفتن : یکی دیگر از دستورات اخلاقی قرآن مجید برای حفظ صحت و سلامت جامعه و ایجاد تقوا در افراد ، بطوری که با رعایت آن دشمنان در تهاجم فرهنگی ناموفق باشند، رعایت آداب سخن گفتن افراد نامحرم با یکدیگر است .

خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید می فرماید :

ای زنان پیغمبر شما همانند دیگران از زنان نیستید (مقامتان رفیع تر است ) اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آن که دلش بیمار (هوی و هوس ) است به طمع افتد و درست و نیکو سخن گویید . (احزاب 32 )

خداوند زنان را در این آیه از اینکه در هنگام سخن گفتن با مردان ، با نرمی و نازکی کلام سخن بگویند نهی فرموده است زیرا در این صورت ایجاد شک و تهمت و برانگیختن شهوت در مردانی می شود که مریض القلب هستند . اگر زنان در جامعه اسلامی مراعات این دستور را بکنند از بسیاری فسادها جلوگیری می شود .

حضرت علی (ع) می فرمایند : بهترین خصلتهای زنان بدترین خصلتهای مردان است که عبارتند از کبر و ترس (نهج البلاغه )

تکبر برای همه حرام و گناه است مگر برای زن . تکبر برای مرد حرام است برای زن نسبت به مرد بیگانه ، مستحب است ، باید اینگونه برخورد کند (سید علی خامنه ای )

ب) مراعات ضوابط و آداب لباس پوشیدن :

طریقه لباس پوشیدن مردان و زنان در جامعه اسلامی از جمله امور مهمی است که اگر موازین شرعی در آن رعایت شود بسیاری از گناهان و فسادهای بعدی ایجاد نمی شود.

در قرآن مجید خداوند می فرمایند : ( ای رسول ، زنان مومن را بگو زینت و آرایش خود به آن چه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند (نور 31)

در این آیه مراد از زینت مواضع زینت است زیرا نفس آشکار کردن و ظاهر کردن وسایل زینت مثل دستبند و گوشواره حرام نیست بلکه آنچه حرام است ظاهر نمودن مواضعی از بدن است که آنرا زینت می کنند (سید محمد حسین طباطبایی )

این امر و نهی که از طرف خداوند تبارک و تعالی صادر شده است از جمله دستورات اخلاقی است که مراعات آن در جامعه اسلامی گذشته از اینکه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود عامل حفظ صحت و سلامت جامعه از امراض روحی و فسادهای گوناگون نیز است .

 2-پایبندی به عبادات و بندگی خداوند :

از دیگر موارد که مصداق بارز رعایت تقوای الهی است ، انجام عبادات می باشد که به شرح زیر به آن پرداخته می شود : « معنویت و راز و نیاز با خداوند و ارتباط دلها با خدای متعال و هدف را خدا قرار دادن و فریب ظواهر را نخوردن و وابستگی به زر و زیور و ذخایر دنیا پیدا نکردن همه اینها یک مجموعه مومن و یک فئه مومنه را بوجود می آورد و آن وقت قلیل هم که باشید بواسطه آن جنبه معنوی ، زیادها را در مقابل خودتان مجبور به هزیمت می کنید (سیدعلی خامنه ای )

الف) اقامه فریضه نماز :

مهم ترین و زیربنایی ترین عمل عبادی انجام فریضه نماز است . اگر واقعاً فریضه نماز آنطور که شایسته است اجرا شود هیچگونه فساد و فحشایی در جامعه وجود نخواهد داشت .

(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر ) (عنکبوت 45)

در این صورت است که جامعه در برابر هجوم فرهنگی دشمنان مقاوم و نفوذناپذیر می گردد . اقامه نماز اولین وظیفه حکومت عدل گستر الهی است .

سوره مبارکه حج آیه 41 خداوند می فرماید : « آنهایی که خدا را یاری می کنند آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا می دارند .

ب)استمداد از روزه

همانطور که فایده استعانت از نماز بازداشتن انسان از فحشاء و منکر است ، فایده استعانت از روزه نیز این است که از بین برنده حرص و هوای نفس است از ائمه معصومین (علیهم السلام ) روایت است که مراد به صبر در اینجا روزه است (ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی مجمع البیان )

ج)اهتمام به اجرای تکالیف دینی : یکی دیگر از اموری که جزء واجبات دین مبین اسلام است پرداخت وجوهات شرعی و قانونی است تا ثروت و مال در یکجا ذخیره و انباشته نشود و بطور یکنواخت در سطح جامعه تقسیم شود و اینکه ایتاء (زکوه ) پس از اقامه نماز در قرآن بعنوان دومین خصوصیت یک حکومت اسلامی بیان شده است .

د) اهتمام و فراگیری امر به معروف و نهی از منکر : (او باید از شما مسلمانان برخی خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری دعوت و از بدی و بدکاری نهی کنند (آل عمران 104)

3-دوری از گناه و محرمات :

از جمله مواردی که عمل به آن موجب ایجاد تقوی در انسان می گردد ، ترک محرمات الهی است . همانگونه که انجام واجبات و عبادات درایجاد تقوی موثر است ، ترک محرمات الهی نیز همین گونه است . اگر منهیات قرآنی در جامعه اسلامی ترک شود زمینه های لازم برای نفوذ فرهنگی دشمنان از بین خواهد رفت . لذا بایستی یکی از برنامه های مسئولین حکومت اسلامی ، از بین بردن موقعیت های مناسب برای انجام گناهان و محرمات الهی باشد . محرماتی که در قرآن مجید ذکر گردیده و به گونه ای نقش ایجاد زمینه مناسب برای تهاجم فرهنگی دشمنان را دارد به شرح زیر می باشد :

الف) موسیقی و غنا مبتذل

امام خمینی (ره) می فرمایند : « استاد معظم ما می فرمودند بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان می کند و عزم یعمی بنا گذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران آن چه از انسان فوت شده در ایام حیات و بالاخره تأسی به رسول گرامی اسلام (ص) در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک (چهل حدیث )

ب) شرب خمر و قمار : از دیگر محرمات که ترک آن واجب است و انجامش موجب عقاب و عذاب الهی است شرب خمر و قمار است که قرآن در این زمینه می فرماید : ای اهل ایمان شراب و قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی همه اینها پلید و از عمل شیطان است از آن دوری کنید تا رستگار شوید (مائده 90)

ج)بی عفتی = از جمله محرمات قرآنی عدم رعایت عفت است .

سوره مبارکه اسراء آیه 32 می فرماید : « هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است .

ازدواج

پس از رعایت تقوای الهی موثرترین اقدام بعدی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان امر ازدواج است . چنانکه درحدیث نبوی (ص) آمده است : (هر کس ازدواج کند ، همانا نصف دینش را حفظ کرده پس باید برای نصف دیگر تقوای خدا را پیشه کند . »

راه حفظ دین و بی اثرنمودن تهاجم فرهنگی دشمن ، روی آوردن به امر ازدواج و تسریع در آن است . در امر ازدواج و برای ازدواج و برای حفظ دین ، باید از همان آغاز جوانی اقدام نمود و این همه تسریع در ازدواج برای این است که جلوی انحرافات و فسادها گرفته شود و با این روش توطئه های دشمن و حملات فرهنگی خنثی شود .

پرکردن اوقات جوانان

یکی از اقدامات موثر در راه مبارزه با هجوم فرهنگی دشمنان این است که اوقات فراغت جوانان را با تفریحات سالم و سرگرمی های سالم پر نماییم . اگر جوانان وقت خالی نداشته باشند و اوقاتشان با برنامه های متنوع سالم پر شود در آن صورت به فکر خلاف و گناه نمی افتد . به همین نسبت توطئه های دشمنان در زمینه های فرهنگی نیز بی اثر و خنثی می شود . به پیامبرش می فرماید « هنگامی که از کار مهمی فارغ شوی به مهم دیگر بپرداز، هرگز بیکار نمان ، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمی را آغاز مهم دیگر قرار ده .

برتر دانستن فرهنگ خودی و احیای آن

امام خمینی (ره) می فرمایند : « شرق فرهنگ دارد ، فرهنگ غنی دارد ، کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ بگیرد . دیگران هم به ما فرهنگ نمی دهند نافرهنگی می دهند . شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که بلندترین و مترقی ترین فرهنگ است . با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند . »

تهیه کننده : حدیث فتحی

درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ی مقابله با آن

حمید جاودانی شاهدین

چکیده

مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. تبادل فرهنگی ملت‏ها نیز که در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری ضروری است و جامعه‏ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.

اما آنچه امروزه مشکل‏ساز شده «تهاجم فرهنگی» یا غلبه‏ی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏هاست که نمونه‏ی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها ـ به ویژه فرهنگ اسلامی ـ در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده‏ی تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم برای فرهنگ موردهجوم امکان انتخاب وجود ندارد.

جلوه‏های تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته‏ی بیرونی، همچون: تلاش برای دین‏زدایی، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ترویج افکار و اندیشه‏های غربی و ... و درونی، همچون: عقب‏ماندگی علمی و صنعتی، فقر اقتصادی، غفلت کارگزاران فرهنگی و ... تقسیم کرد. در این مقاله ضمن بررسی جلوه‏های فوق، راهکارهایی برای مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی ارائه شده است.

واژگان کلیدی:

فرهنگ، تهاجم فرهنگی، فرهنگ‏پذیری، تبادل فرهنگی

مقدمه

حیات بشری همواره با فرهنگ توأم بوده است و ملتی که فرهنگ مخصوص به خود نداشته باشد، مرده محسوب می‏شود؛ علاوه بر این، یک فرهنگ بالنده برای تکامل خود باید توانایی تبادل با سایر فرهنگ‏ها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد؛ بنابراین، تمام فرهنگ‏ها باید در تعامل با یکدیگر باشند، تا بتوانند در مجموع، بشر را به پیشرفت مطلوب برسانند.

در عصر حاضر که نظام سرمایه‏داری به سرپرستی آمریکا، با تک‏قطبی شدن جهان و فروپاشی رژیم شوروی سابق، یکه‏تاز عرصه‏ی جهانی شده‏است، به شکل‏های مختلف می‏کوشد تا نظرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را به تمام کشورهای جهان تحمیل کند و فرهنگ واحدی متناسب با منافع درازمدت خود بر جهان حاکم سازد. از طرف دیگر سایر ملت‏ها نیز در برابر این زیاده‏خواهی آمریکا برای حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و بومی خود مقاومت می‏کنند. در این میان فرهنگ اسلامی توانسته است در صد سال اخیر در برابر این هجوم مقاومت و اصالت خود را حفظ کند.

بدیهی است طرّاحان «نظم نوین جهانی» که با هزاران ترفند توانسته‏اند یک ابرقدرت نظامی، نظیر شوروی سابق را از سر راه خود بردارند و سبب فروپاشی کمونیسم در سطح جهانی شوند، مایل نیستند با قدرت جدیدی در برابر منافع خود مواجه گردند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سبب شده است که سلطه‏گران بیش‏تر از آن جهت خوفناک باشند که قدرت جدیدِ مقابل منافع نامشروعِ آنان، یک گروه سیاسی ـ مذهبی به نام جهان اسلام باشد؛ قدرتی که از نظر فرهنگی با داشتن ارزش‏های قوی، نظیر خداپرستی، ظلم‏ستیزی، نوع‏دوستی، برادری، مساوات و عدل، می‏تواند در برابر فرهنگ غربی قد علم کند؛ لذا چون می‏دانند که از مقابله‏ی مستقیم با ایدئولوژی اسلامی طرفی نخواهند بست، می‏کوشند با ترفندی قدیمی، به طور غیرمستقیم، در ارکان جوامع اسلامی، از جمله جامعه‏ی ما رخنه کنند و آن ترفند چیزی نیست جز «تهاجم فرهنگی».

بدین منظور، در این مقاله سعی شده است به نوعی این پدیده مورد بررسی قرار گیرد و عوامل داخلی و خارجی و نیز برخی از راه‏کارهای مبارزه با آن مطرح شود. از آن‏جا که بحث از تهاجم فرهنگی مستلزم تعریف فرهنگ و ویژگی‏های آن است، ابتدا به این موارد می‏پردازیم و سپس موضوع اصلی را بررسی می‏کنیم.

فرهنگ

برای فرهنگ در حدود دویست و پنجاه تعریف ارائه کرده‏اند؛از جمله :

ـ کلیه‏ی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیت‏های اکتسابی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‏یابد.

ـ مجموعه‏ی باورها، بینش‏ها، ارزش‏ها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشه‏های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه.

ـ مجموعه‏ی پیچیده‏ای که در برگیرنده‏ی دانستنی‏ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی که به وسیله‏ی انسان، به عنوان عضو جامعه، کسب شده است (روح‏الامینی، 1372، ص 17 به نقل از: ادوارد تایلور1، فرهنگ ابتدایی).

ـ فرهنگ مجموعه‏ای از آگاهی‏ها(شناخت‏ها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)، مذهبی، اجتماعی و غیره است که جامعه‏ی انسانی معینی را مشخص می‏کند (پانوف؛ 1368، ص 103).

تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این مطلب است که تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است؛ به همین سبب تعریف ذکر شده در فرهنگ مردم‏شناسی میشل پانوف2 را می‏توان تعریفی جامع از فرهنگ دانست.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

فرهنگ را می‏توان در دو سطح مادی و معنوی دسته‏بندی کرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و... . فرهنگ معنوی یا غیرمادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‏ها و اندیشه‏ها، اخلاقیات، دانستنی‏ها و... (روسک3، 1369، ص 10 و روح‏الامینی، ص24).

فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد می‏کند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و جهان، و ارزش‏های حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت می‏دهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسان‏ها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق می‏دهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون می‏سازد (قیصی‏زاده، 1363). از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر می‏گذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزش‏های جدیدی را با خود خواهد آورد و ارزش‏هایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روح‏الامینی، ص110).

خصوصیات فرهنگ

خصوصیات فرهنگ را می‏توان به شرح زیر ارائه کرد:

1. آموختنی و اکتسابی است: افرادِ هر نسل، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‏کنند و به نسل بعدی می‏سپارند.

2. زنده است: جنبه‏ی پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.

3. فطرتِ ثانوی انسان است؛ یعنی به خودی خود عمل می‏کند؛ بر این اساس است که ارزش‏ها، بایدها و نبایدها و اهداف و عادات، پایه‏های فرهنگ را می‏سازند.

4. فراتر از سواد و تحصیلات است؛ زیرا با فطرت و سرشت انسان‏ها مرتبط است.

5. هویت‏دهنده است؛ یعنی تنظیم‏کننده‏ی روابط اجتماعی و تضمین‏کننده‏ی نوع بینش و نگرش فرهنگ‏پذیر است.

6. نسبی است؛ فرهنگ متنوع است، تدابیر و روش‏ها از یک گروه به گروه دیگر فرق می‏کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‏ای دارد.

7. منتقل شدنی است؛ هر گروه انسانی میراث اجتماعی (فرهنگ) خود را به دیگران انتقال می‏دهد.

8. خاص انسان است؛ فرهنگ شامل گذر از مرحله‏ی غریزی به رفتارِ آموخته است که الگوهای آن می‏تواند از یک شخص یا نسل به شخص یا نسل دیگر منتقل شود؛ در واقع مفهومی تجریدی از مشاهده‏ی رفتار انسان‏هاست (قیصی‏زاده، 1363 و فیاض، 1372، ص31ـ39 و روح‏الامینی، 1372، ص19ـ24).

فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته‏ی شرقی و غربی تقسیم می‏کنند. دو اصطلاح شرق و غرب تعابیر جغرافیایی هستند و با این ملاک کشورهای چین، فیلیپین، ژاپن و... شرقی محسوب می‏شوند و ایسلند، کانادا و تمام آمریکا از شمال تا جنوب، غربی؛ اما این دو مفهوم در حوزه‏ها و قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، فلسفه، عرفان و تاریخ هم در برابر هم قرار می‏گیرند؛ برای مثال، تقابل اسلام و غرب، صورتی از تقابل شرق و غرب محسوب می‏شود (داوری اردکانی، 1379، ص12). در این تقسیم‏بندی تاریخی و سیاسی منظور از فرهنگ غربی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است که برخی از ویژگی‏های آن عبارت‏اند از: اصالت قدرت، اصالت ماده، اصالت زندگی، نظم فکری و عملی، اصالت مصرف، میل به تحلیل عقلانی، خودمداری و اومانیسم.

در مقابل فرهنگ غربی، مجموعه‏ای از فرهنگ‏های ملل شرقی قرار دارد که عمدتا دارای ویژگی‏های زیر است:

طالب و تابع قطب بزرگ ازلی (خداوند) است (اصالت وحدانیت)؛ در جست‏وجوی روح و یافتن راز خلقت است (اصالت روح)؛ میل به تحلیل عاطفی دارد؛ قوم‏گرا و ناسیونالیسم است؛ به همه‏چیز با دیده‏ی ابهام می‏نگرد (ابراهیمی، 1367).

تهاجم فرهنگی

امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملت‏های جهان، نفوذ و سلطه و به‏دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشی‏های نظامی، به آسانی امکان‏پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‏های زیادی را بر مهاجمان تحمیل می‏کند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‏اند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمن‏های خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و ، به عبارت دیگر، به نام سیاست‏های فرهنگی و فرهنگ‏پذیری انجام می‏دهند. هرچند نمی‏توان این عناوین را از نظر نوع‏دوستی و انسانیت موردتردید قرار داد، ولی تاریخچه‏ی این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامه‏ریزی‏های دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینه‏ی اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‏آنان را فراهم ساخته است (روح‏الامینی، 1372، ص 101).

بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیده‏اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‏ی درونی آن است. آنان می‏خواهند ارزش‏های مورد پسند خود را ارزش‏های مترقی جلوه دهند و جای‏گزین معیارهای بومی و فطری ملت‏ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه‏ای به آینده‏ی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. این جمع‏بندی، به ویژه در دهه‏های اخیر، مبنای فعالیت‏های سازمان‏یافته‏ی گسترده‏ای قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهای تمدن، رشد و توسعه معرفی می‏کند؛ اما در فرهنگ ملت‏ها، از این اقدامات با تعابیر مختلفی یاد می‏شود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگی نهفته است (خرم، 1378، ص15).

این عمل (جای‏گزینیِ فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی) به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان کند، عمدتا «تهاجم فرهنگی» محسوب می‏شود. دانشمندان غربی نیز به این واقعیت اذعان دارند. اتوکلاین برگ،4 یکی از روان‏شناسان اجتماعی غربی، در این زمینه می‏نویسد:

حتی در جریان پیاده کردن برنامه‏های بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون کمک به همکاری فنی نیز نگرش استعماری و سایر اشکال استثمار متجلی است؛ مثلاً کشوری که کمک‏های فنی به دیگری ارائه می‏دهد این انتظار را دارد که کشور دریافت دارنده‏ی کمک، معیارها و الگوهای وی را برگزیند (روح‏الامینی،1372، ص101).

در کتاب‏های دایرة‏المعارفی غربی نیز به این مطلب اشاره شده است. میشل پانوف در کتاب فرهنگ جامعه‏شناسی در توضیح اصطلاح فرهنگ‏پذیری5 به این تسلط و استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‏گوید:

«این اصطلاح را از اواخر قرن گذشته انسان‏شناسان انگلیسی‏زبان به کار بردند و مراد از آن تعیین پدیده‏هایی است که از تماس مستقیم و ادامه‏دارِ بین دو فرهنگ مختلف نتیجه می‏شوند و از تبدیل یا تغییر شکل یک یا دو نوع فرهنگ، در اثر ارتباط با یکدیگر، حکایت می‏کند؛ بنابراین، مراد از فرهنگ‏پذیری، جنبه‏ی ویژه‏ای از فرایند انتشار آن است. امروزه فرهنگ‏پذیری ـ گاهی در معنای محدودکننده‏تر ـ به تماس‏های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند، اطلاق می‏شود؛ در این صورت، جامعه‏ی غالب که هماهنگ‏تر ویا ازنظر تکنیک مجهزتراست ـ معمولاً ازنوع جوامع صنعتی ـ به‏طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‏گردد (پانوف؛ 1368،؛ ص17ـ18).

این محقق در تعبیری دیگر از این تهاجم در حالتی که به شکلی گسترده‏تر، تمام عناصر فرهنگ مورد هجوم را از بین می‏برد و فرهنگ مهاجم را جای‏گزین می‏سازد، به «قوم‏کشی» یا «قومیت‏کشی»6 تعبیر می‏کند و می‏نویسد:

«هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزش‏های اجتماعی و روحیات سنتی جامعه‏ی مغلوب و برای گسستگی وسپس نابودی آن می‏کوشد، واژه‏ی قوم کشی را ـ که به تازگی رایج شده‏ـ به‏کار می‏برند تا القای اجباری‏فرایند «فرهنگ‏پذیری»را ازطریق فرهنگ غالب دریک فرهنگ‏دیگر (مغلوب) توصیف‏کنند. درگذشته جوامع‏صنعتی قوم‏کشی‏را باتظاهر به اینکه هدفشان از همانندسازی، ایجاد «آرامش» یا «تغییر شکل» در «جوامع ابتدایی» یا «عقب‏مانده» است، اجرانموده وبازهم اجرامی‏کنند. این‏عمل معمولاً تحت‏عنوان اخلاق، رسیدن به کمال مطلوب در پیشرفت و... صورت می‏گیرد (پانوف، 1368، ص137).

در تعریف پدیده‏ی «تهاجم فرهنگی» دیدگاه حضرت آیت‏اللّه خامنه‏ای، رهبرمعظم انقلاب، قابل توجه است. از نظر ایشان در «تهاجم فرهنگی» یک مجموعه‏ی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‏های فرهنگی آن ملت هجوم می‏برد. در این هجوم، باورهای تازه‏ای را به زور و به قصد جای‏گزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‏کنند (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص3).

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

تبادل فرهنگی ملت‏ها در طول تاریخ به شکلی طبیعی وجود داشته و عاملی برای رشد و تعالی مستمر فرهنگ ها بوده است. تبادل فرهنگی برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری بسیار ضروری است و جامعه انسانی را در ارتقای ارزش‏ها و پیمودن مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد. این جریان فرهنگی دو سویه است و هنگام قوت و توانایی ملت‏ها صورت می‏گیرد. در این روند، ملت‏ها با هدف ترویج ارزش‏های بشری، به تبلیغ ایده‏آل‏ها و معیارهای خود می‏پردازند و نیز عناصر و مفاهیم برجسته‏ی فرهنگ‏های دیگر را وام می‏گیرند.

گسترش اسلام در برخی از مناطق جهان، از جمله شرق آسیا، از طریق رفت و آمد مسلمانان ایران به این مناطق، از نمونه‏های قابل استنادی است که پیامدهای مثبت تبادل فرهنگی را برای جامعه‏ی بشری به خوبی اثبات می‏کند. در تبادل فرهنگی هدف اصلی باردار کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است و از این دیدگاه، تردیدی نیست که در برخورد با فرهنگ غرب نیز تبادل صحیح فرهنگی، منشأ آثار مثبتی خواهد بود (خرم، 1378، ص15).

بنابراین، اساسا تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادل فرهنگی فرایندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت می‏گیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطه‏گرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جای‏گزینی ارزش‏ها در تهاجم فرهنگی طبیعتا تحمیلی است. در واقع در تبادل فرهنگی، هدف به روز کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است، ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه‏کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص 19ـ20).

قابل توجه است که فرهنگ‏پذیریِ با میل و به دلخواه یا تعامل فرهنگی، زمانی میسّر است که هیچ‏گونه نابرابری اجتماعی یا سیاسی بین دو فرهنگ وجود نداشته و هیچ‏کدام برتری مادی یا معنوی نسبت به دیگری نداشته باشند. در مقابل، در سایه‏ی برتری تکنولوژی، قدرت نظامی، امکانات بیش‏تر اقتصادی و فنی، و برنامه‏ریزی سیاسی است که تسلط پدیده‏های فرهنگی یک جامعه بر دیگری انجام می‏گیرد (روح الامینی، 1372، ص101).

در مجموع می‏توان گفت که: در تبادل فرهنگی سه اصل گزینش ،تحلیل و جذب و اصل تولید فرهنگی، مد نظر متولیان فرهنگی یک جامعه است و این افراد برای زنده و پویا نگه داشتن فرهنگ خودی، عناصر فرهنگ بیگانه را بررسی و عناصر مثبت آن را گزینش و پس از تحلیل و تعیین تناسب آن با فرهنگ بومی، آن را جذب می‏کنند و به شکل عنصری از فرهنگ خودی درمی‏آورند (فیاض، 1372، ص 42ـ43 و افتخاری، 1377، ص 70ـ73).

به طور خلاصه، تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را می‏توان در موارد ذیل دانست:

1. در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریب فرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.

2 ـ در تهاجم، یک ملت برای جای‏گزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشه‏کنی فرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.

3 ـ در تبادل فرهنگی، همواره جنبه‏های مثبت و انسانی مطرح است؛بدین معنا که دو طرف قصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجم فرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه قلع و قمع، ارعاب، بی‏هویت کردن و ایجاد سلطه، مدنظر است.

4 ـ در تهاجم فرهنگی، قصد استیلا و به طور کلی، غرض سیاسی مأخوذ است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‏پذیرد.

سیر تاریخی تهاجم فرهنگی در ایران

محققان برآن‏اند که مبدأ تاریخی تهاجم فرهنگی غرب در ایران را باید از آغاز حکومت قاجاریه و کمی قبل از آن فرض کرد؛ زمانی که نادر از دنیا رفت و مملکت ایران دچار آشوب و بی‏نظمی شد و کمپانی هند شرقی تحرکات خود را شدت بخشید (دوانی، 1375؛ ص91). شروع این حرکت با تأسیس مذاهب جعلی، مانند وهابیگری در مذهب اهل سنت، و شیخیگری و بهائیت در مذهب تشیع اشاره کرد. این مذاهب جدید به منظور تغییر در اعتقادات واقعی دین اسلام و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان طراحی شدند (همان، ص 91ـ106).

این حرکت در جامعه‏ی ایران از زمان اولین اعزام ایرانیان به غرب برای تحصیل، و بازگشت آنان به کشور، شدت بیش‏تری به خود گرفت. نخستین ایرانیانی که برای مأموریت و یا تحصیل به غرب سفر کردند، اسیر شبکه‏ی فراماسونری7 غرب شدند؛ تعدادی از آنان چون عسگرخان افشار ارومی و ابوالحسن‏خان ایلچی حلقه‏ی نوکری غرب را به گوش آویختند و در ازای گرفتن حقوق از بیگانگان، به ترویج غرب‏گرایی و تأمین منافع آنها در ایران پرداختند. مشخصه‏ی تمامی این فرنگ‏رفتگان، خودباختگی در مقابل مظاهر تمدن غرب و ترویج غرب‏گرایی در ایران بود؛ برای مثال، آخوندزاده علت عقب‏ماندگی ایرانیان را دین اسلام و خط عربی می‏داند (فقیه حقانی، 1375 ص156ـ157 و شفیعی سروستانی، 1372، ص 103ـ121).

با کودتای سوم اسفند 1299 و آغاز سلطنت رضاخان، روشن‏فکران غرب‏زده شکل جدیدی از تهاجم فرهنگی در ایران ظاهر کردند. رضاخان در طول 20 سال سلطنت خود، انهدام فرهنگ قومی، ملی و اسلامی ایران را بنا نهاد. با توجه به ضعف توانایی‏های فکری و علمی او، چنین حرکت حساب شده‏ای نمی‏توانست حاصل درک و بینش وی باشد. او با حضور مستشاران متعدد غربی و همکاری و اقتدار روشن‏فکران وابسته در دستگاه حکومت خود، تدارک این حرکت ضدفرهنگی را فراهم نمود (کاظم‏زاده، 1371)؛ برای مثال، حسن تقی‏زاده که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی‏حد و مرز معیارهای غربی در کشور و گرداننده‏ی اصلی مجله‏ی شبه روشن‏فکری کاوه است می‏نویسد:

«وظیفه‏ی اول همه‏ی وطن‏پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا، بلاشرط و قید، و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است، بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً،فرنگی مآب شود و بس (خرم، 1378، ص151).

در مجموع می‏توان گفت این استعمار گران بودند که به بهانه‏های مختلف به منظور تسلط بر کشورهای جهان سوم از این حربه استفاده کردند.

سابقه‏ی تاریخی این فرایند در غرب به بعد از رنسانس و انقلاب علمی در جامعه‏ی اروپا برمی‏گردد؛ هنگامی که صنعت و علم با شتاب بیش‏تری رشد یافت و کشورهای صنعتی که از تولیدات، اشباع شده بودند، از یک طرف نیازمند بازارهای جدید مصرف شدند و از سوی دیگر تداوم حیات صنعت غرب، بستگی تام به سوخت و مواد اولیه داشت. در این زمان معقول‏ترین انتخاب برای غرب در خصوص تأمین منابع اولیه و به‏دست آوردن بازار مصرف، نزدیک‏ترین منطقه به آنان، یعنی جهان اسلام بود؛ به همین سبب، ذخایر غنی نفتی و بازارهای مصرف این منطقه از جهان، هدف تهاجم آنان قرار گرفت. بدین ترتیب کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری با روش‏های مختلف سیاسی، نظامی و فرهنگیِ استعماری در ظاهر استقلال پیدا کردند. شرکت‏ها و صنایع اروپایی در این کشورها رخنه نموده و بازارهای این کشورها را در اختیار گرفتند. برای تثبیت وضع موجود، تنها چاره‏ای که به فکر اندیشمندان و متفکران سیاسی غرب رسید، استفاده از «تهاجم فرهنگی» بود؛ زیرا توسل به نیروی نظامی و زور، برای همیشه راه‏حل مناسبی برای استیلا نبود و برای مدت‏های طولانی نمی‏شد استثمار را با آن تداوم بخشید.

به‏همین‏سبب استعمارگران از دیدگاه‏ها و نظریات علمیِ استعماری که زمینه‏ی تهاجم فرهنگی را فراهم می‏آورد استقبال کردند. کلام معروف سیسیل رودس، یکی از متفکران انگلیسی، شاهدی بر این مطلب است که تهاجم فرهنگی از طرف غرب به شکلی سازمان‏دهی‏شده و برای حفظ منافع درازمدت آنان صورت گرفته است. او می‏گوید:

«برای این‏که 40 میلیون جمعیت پادشاهی متحده‏ی بریتانیا را از یک جنگ داخلی خونین نجات دهیم، باید سرزمین‏های جدیدی را به دست آوریم تا مشکل اضافه جمعیت حل شود و بازارهای جدیدی برای کالاهای تولیدشده در کارخانه‏ها و معادن فراهم گردد. همان‏طور که همیشه گفته‏ام، «امپراطوری» راه‏حلی برای مسأله نان و بیکاران است. اگر می‏خواهید جنگ داخلی نداشته باشید، باید امپریالیست شوید!» (رفیع، 1373، ص115).

به گفته‏ی یکی از محققان ایرانی، امروزه داعیه‏ی برتری‏طلبی و تسلط فرهنگ غربی به مرحله‏ای رسیده است که تحمل هیچ رقیبی را برای خود ندارد:

« در طرح تاریخی غربی شدنِ عالم، مطلب صرفا این نبوده است که فرهنگ‏های غیرغربی جای خود را به فرهنگ غربی بدهند، بلکه مسئله این بوده است که‏هر جا و هر قوم که غربی نشود، ناچیز است و این ناچیز، چه در صورت ظاهر و سیمای بشر و چه به صورت اشیا یافت شود، جز این قابلیت ندارد که به تملک و تصرف غرب درآید؛ پس قضیه‏ی غرب این نیست که گروهی سوداگرِ حریصِ متجاوز در جایی پیدا شده‏اند و علم وعقل‏را وسیله‏ی تسلط و استیلای خود قرارداده‏اند. غرب عین این علم و عقل است و در نظر او یک عالم بیش‏تر وجود ندارد؛ یعنی غیرت غربی به وجود غیر و مغایر مجال نمی‏دهد، هرچه هست باید غربی بشود یا ازمیان برود» (داوری‏اردکانی، 1379،ص83).

البته امروزه با تسلط فرهنگ آمریکایی و گسترش آن در کشورهای اروپایی، این هراس به وجود آمده است که این آمریکایی‏سازی، فرهنگ عامه‏ی اروپا را نیز دست‏خوش تغییر سازد (استریناتی،8 1380، ص 46ـ50).

ویژگی‏های تهاجم فرهنگی

اساسا «تهاجم فرهنگی» در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، «تهاجم فرهنگی» همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند (قیصی زاده 1363).

در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد معرکه می‏شود، اما در «تهاجم فرهنگی» نیازی به لشکرکشی و هزینه‏های هنگفت نظامی نیست؛ هم‏چنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همه‏ی حربه‏های سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره می‏گیرد. در «تهاجم نظامی» تنها بخشی از مرزها و سرزمین‏های مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار می‏گیرد، اما در «تهاجم فرهنگی» سلاح‏های مخرب دشمن تا عمق خانه‏ها پیش می‏رود و ذهن و قلب انسان‏ها را نشانه می‏گیرد. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که: بزرگ‏ترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‏ها (هدایتخواه، 1377).

عوامل تهاجم فرهنگی

عوامل تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) عوامل برون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده می‏شود عوامل برون‏زا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دین‏زدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاست‏گزاران و طراحان کشورهای سلطه‏جو این عوامل را طراحی و برنامه‏ریزی می‏کنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمی‏آورند.

ب) عوامل درون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که ریشه‏ی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک می‏کنند عوامل درون‏زا هستند؛ از جمله: زمینه‏هایی هم‏چون بیکاری، فقر اقتصادی، نابه‏سامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).

شیوه‏های تهاجم فرهنگی

در یک نگاه کلی شیوه‏های تهاجم فرهنگی غرب را نیز می‏توان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.

در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیت‏های مختلفی که در مجامع بین‏المللی در دست دارند، از طریق شبکه‏های گسترده‏ی بنگاه‏های تبلیغاتی و سخن‏پراکنی خود می‏کوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگ‏طلبی، ماجراجویی و...و با حربه‏های شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشت‏ترین و شیطانی‏ترین حربه‏ها را برمی‏گزینند.

در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوه‏ی زیر رخ می‏نماید:

1 ـ ترویج افکار و اندیشه‏های غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایه‏های اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمان‏ها.

2 ـ تجددگرایی، علم‏زدگی و عقل‏گرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غرب‏گرایی، بی‏اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانه‏ی عدم تطابق با دانش‏های نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی‏حجابی و بدحجابی و پوشش‏های مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بی‏بند و باری، تهیه و پخش فیلم‏های شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکس‏های مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمان‏های مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئه‏ی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگ‏های مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373).

فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتاب‏های ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصه‏ی اجتماع از این موارد به شمار می‏آید (افتخاری، 1377).

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:

الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی

در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏کند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از:

1. ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛

2. ترویج فساد؛

3. فرقه‏گرایی؛

4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛

5. تکوین روشن‏فکری وابسته.

هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.

ب) تثبیت فرهنگ بیگانه

به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام می‏شود. به طور کلی، در این مرحله سیاست‏هایی که دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:

1. برپایی شبکه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛

2. تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و...؛

3. تحریف تاریخ؛

4. تغییر خط و زبان؛

5. حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی (مسگرنژاد، 1373).

ابزارهای تهاجم فرهنگی

مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏کنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:

1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روش‏های استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، 1372، ص72)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‏های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه‏سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، 1356، ص237ـ 244). این برنامه‏ها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاست‏های استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عده‏ای از همین تحصیل‏کرده‏ها با آگاهی از روش‏های استعماری به مبارزه با سیاست‏های استعماری برخاستند که نتیجه‏ی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دوره‏ی رضاخان آغاز شد. این آموزش‏های کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز می‏تواند مهم‏ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‏خبر بماند. در مورد ترجمه نیز می‏توان گفت که اگر آموخته‏های فارغ‏التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست می‏دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‏نشیند.

2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتاب‏ها، می‏تواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سال‏های اخیر می‏توان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.

در نشریات نیز گاهی ارزش‏های منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روش‏های غلط انتقال می‏یابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. هم‏چنین ارزش‏های مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روش‏های غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل می‏گردد که خود نمونه‏ی بارز «تهاجم فرهنگی» است.

3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی‏هایی که برای آن برشمرده‏اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‏گیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.

وسایل ارتباطی با قابلیت‏ها و ویژگی‏های مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار می‏گیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جای‏گزینی آن با فرهنگ سلطه‏گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی می‏شود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه‏ای است که استکبار جهانی لبه‏ی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشه‏های فرهنگی یک قوم به کار می‏گیرد.

اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.

اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری‏هاو شبکه‏های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‏کند (افتخاری، 1377، ص 190ـ195).

4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی: این الگوی مصرف که مهم‏ترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به گونه‏ای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچ‏گونه فشار و اجباری صورت می‏گیرد.

5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا می‏آموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ می‏آموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه‏ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگ‏ترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت می‏گیرد.

6. پوستر و عکس: یکی از روش‏های زیرکانه‏ی «تهاجم فرهنگی» چاپ و توزیع پوسترها و عکس‏هایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.

7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی کرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، 1376). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه می‏گوید: اروپاییان درباره‏ی خاور زمین نوشته‏اند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودک‏منش، و «متفاوت» است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و «طبیعی» است. پیام روشن‏تر این‏گونه نوشته‏ها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگی‏های پسندیده‏ای که در سرشت خویش دارند، از بقیه‏ی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، 1376، ص 39).

8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، 1376).

بسترهای تهاجم فرهنگی

بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشه‏های یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خوی‏ها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثی‏سازی مقاومت‏های احتمالی است. بدین شکل که اگر همه‏ی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند این‏ها را به‏کار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همه‏ی تلاش‏های قبلی عقیم می‏ماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیش‏گیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیش‏تر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‏شود اشاره می‏کنیم:

1. مشکلات و کاستی‏های اقتصادی و اجتماعی؛

2. عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛

3. فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛

4. کم‏توجهی زنان به جایگاه والای خود؛

5. ضعف‏های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛

و ... .

یکی از جامعه‏شناسان ایران در این خصوص می‏گوید:

«در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دهه‏ی گذشته صورت گرفته است. عده‏ای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عده‏ای ضعف فرهنگ ملّی را زمینه‏ساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کرده‏اند. با دیدگاهی واقع‏بینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکل‏دهی جریان غرب‏گرایی در ایران توجه شود.

ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیت‏های فرهنگی، بی‏توجهی به عنصر تغییر در سطح بین‏المللی، تغییر چهره‏ی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی.

رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزه‏ها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعه‏ی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و... همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگ‏ها و درنهایت، زمینه‏ساز غلبه‏ی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، 1375، ص249).

راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی

بی‏تردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه‏های همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمی‏تواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمی‏توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه‏ی خود با فرهنگ‏های بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه‏های همگانی جهان هم‏چون ماهواره‏ها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت‏ها، مدها، ساخته‏ها، هنرها و غیره قرار می‏دهند. اگر فرهنگ جامعه‏ای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‏گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‏شوند.

اگر ظرف مدت دو سال، جامعه‏ی شوروی سابق به کلی دگرگون می‏شود و رسانه‏ها و کانال‏های تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم می‏کوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش می‏شود و الگوهای غرب مقبولیت می‏یابند، بیش‏تر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، هم‏چون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان «تهاجم فرهنگی» به راحتی نمی‏تواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکان‏های گاه و بیگاه آن که میوه‏های نارسیده‏را سرنگون می‏سازد غافل بود؛ لذا شناخت راه‏های مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.

ملت‏هایی که علاقه‏مند به حفظ و پاس‏داری از «هویت فرهنگی» خود هستند، سعی می‏کنند فرهنگ غیرمادی جامعه‏ی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که می‏توان (یا باید)فرهنگ‏غیرمادی‏راکاملاً دست‏نخورده وثابت و«اصیل» نگه‏داشت؛زیرا، همان‏طور که در ویژگی‏های فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است.

ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‏رساند و باعث از هم‏گسیختگی آن نمی‏شود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبه‏خودی را بپیماید (روح‏الامینی، 1372، ص110).

برای مقابله و مبارزه با «تهاجم فرهنگی» راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قرار دارند:

الف) شناخت دقیق و همه جانبه‏ی تهاجم فرهنگی

یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص382ـ383). یکی از محققان نیز در این خصوص می‏گوید:

«بدون این‏که ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه می‏توانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه‏ی علاج قطعی برای آن نمی‏توان نوشت» (داوری اردکانی، 1379، ص87). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجه‏ی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بین‏المللی، امری ضروری به نظر می‏رسد.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی

گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، 1372، ص344ـ346). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.

به عقیده‏ی بسیاری از صاحب‏نظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزش‏های گران‏بهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزه‏ی بی‏امان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. می‏توان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنت‏های خودی و بزرگ جلوه‏دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ هم‏چنین از این طریق می‏توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه‏ی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.

ج) اصلاحات علمی و اقتصادی

برنامه‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏جانبه‏ی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق

1. تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانه‏های جمعی داخلی؛ تأثیر رسانه‏ای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانه‏ها، تکنولوژی اطلاع‏رسانی، هنر و فن پیام‏رسانی و خلاصه با شیوه‏های امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمی‏توانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجه‏بخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفته‏ترین روش‏های تبلیغ از قبیل روان‏شناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روان‏شناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعه‏شناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانه‏های ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجهه‏ی همت خویش قرار دهند.

2. استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسأله‏ی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزش‏های والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزش‏های دینی، اگر در جامعه‏ای آکنده از پستی‏ها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائه‏ی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.

3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأت‏های مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عام‏المنفعه، دور نگه‏داشتن مردم از ارزش‏های ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزش‏های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و ... . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزش‏های اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راه‏های مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص 127).

4. ارتقای کیفی فعالیت‏های هنری و ایجاد مراکز هدایت‏کننده‏ی ابزارهای صوتی و تصویری.

5. گسترش فعالیت‏های برون‏مرزی نهادهای فرهنگی.

6. ایجاد هماهنگی بین دستگاه‏های اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.

7. گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.

8. حفظ جریان‏های فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.

9. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‏های فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیه‏ی کتاب‏خوانی و انتشار بیش‏تر کتاب‏های مذهبی جذاب.

10. تقویت پایه‏های تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.

11. بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتاب‏هایی که به ناچار از زبان‏های بیگانه ترجمه می‏شوند.

12. از بین بردن روحیه‏ی مصرف‏گرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور می‏شود (صلاحی، 1376 و فیاض 1372).

13. ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.

14. آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ‏سازان غربی (مصباح یزدی، 1376، ص129 و 143).

نتیجه

آنچه در مجموع می‏توان به آن دست یافت این است که بر اساس نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی غرب به ویژه آمریکا علیه سایر فرهنگ‏ها در حال انجام است و این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیش‏تری پیدا کرده است. آمریکا که داعیه‏ی سرپرستی جهان را در سر می‏پروراند و خواستار نظامی تک‏قطبی است، هیچ فرهنگ رقیبی را که مخالف این سیاست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامی از این قاعده مستثنا نخواهد بود و در رأس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه‏ی انقلاب اسلامی ومخالفت علنی آن با قدرت‏طلبی آمریکا مورد هجوم بیش‏تری قرار گرفته و خواهد گرفت؛ لذا به منظور مقابله با این هجوم، باید تمام ترفندها و حیله‏های فرهنگ مهاجم شناخته شود و سپس ابزار کافی برای مقابله با آن فراهم گردد. از آن‏جا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روش‏ها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این به جای آن‏که بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشه‏های فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینه‏های فنی، اقتصادی و سیاسی عنوان می‏شود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفاده‏ی مناسب از پیشرفت‏های فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تمام زمینه‏ها فراهم آوریم. قشر جوان که معمولاً آسیب‏پذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیش‏تری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویت‏های اول برنامه‏های کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملیِ فرهنگ دینی و ملی در تمام زمینه‏ها، نمونه‏ای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پای‏بند به ارزش‏های والای اسلامی هستند.

منابع:

ـ داوری اردکانی، رضا، 1379؛ «تبادل فرهنگی و فرهنگ جهانی غربی»، درباره غرب، چاپ اول، تهران: هرمس.

ـ روسک، جوزف، و رولندوارن، 1369؛ مقدمه جامعه‏شناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، چاپ سوم، تهران: انتشارات کتابخانه فروردین.

ـ صلاحی، جاوید، 1376؛ تهاجم فرهنگی و مقابله با آن، گزارش تحقیقاتی، مشهد: دانشگاه فردوسی.

ـ مسگرنژاد، جلیل، 1373؛ جایگاه ادبیات وعلوم ادبی در بازداری تهاجم‏فرهنگی، مجموعه مقالات کنفرانس تهاجم فرهنگی، دانشگاه علامه طباطبایی.

ـ مصباح یزدی، محمد تقی، 1376؛ تهاجم فرهنگی، تحقیق عبدالجواد ابراهیمی، قم: مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

ـ خرم، مسعود، 1378؛ هویت، چاپ پنجم، تهران: مؤسسه فرهنگی انتشارات حیان.

ـ آزاد ارمکی، تقی، 1375؛ «تحلیل جامعه‏شناختی از: راههای نفوذ فرهنگی غرب در ایران معاصر»، کتاب سروش، (مجموعه مقالات، رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

ـ فقیه حقانی، موسی، 1375؛ «فراماسونری و گسترش فرهنگ غرب در ایران»، کتاب سروش(رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

ـ فیاض، محمدسعید، 1372؛ درآمدی بر تهاجم فرهنگی غرب، مرکز مطالعات اسلامی، تهران: معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

ـ شفیعی سروستانی، اسماعیل، 1372؛ تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران ، چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات کیهان.

ـ ابراهیمی، پریچهر، 1367؛ تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب، تهران: انتشارات آموزشی رشد علوم اجتماعی.

ـ قائم مقامی، فرهت، 1356؛ آموزش یا استعمار فرهنگی ، چاپ سوم، تهران: انتشارات جاویدان.

ـ نگارش، حمید، 1380؛ هویت دینی و انقطاع فرهنگی ، چ اول، قم: نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه، مرکز تحقیقات اسلامی.

ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، 1373؛ چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.

ـ کاظم‏زاده، فیروز، 1371؛ روس و انگلیس در ایران، چاپ دوم، انتشارات انقلاب اسلامی.

ـ استریناتی، دومینیک، 1380؛ نظریه‏های فرهنگ عامه ، ترجمه‏ی ثریا پاک‏نظر، چاپ اول، تهران: گام نو.

ـ پانوف، میشل و میشل پرون، 1368؛ فرهنگ مردم‏شناسی ، ترجمه‏ی علی‏اصغر عسکری خانقاه، چاپ اول، تهران: انتشارات ویس.

ـ افتخاری، اصغر و علی‏اکبر کمالی، 1377؛ رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی،، چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، گروه انتشارات.

ـ قیصی‏زاده، یونس، 1363؛ سخنی درباره فرهنگ، اطلاعات علمی، 16 آبان.

ـ روح‏الامینی، محمود، 1372؛ زمینه فرهنگ‏شناسی، پویایی و پذیرش، چاپ سوم، تهران: انتشارات عطار.

ـ هدایتخواه، ستار، 1377؛ تهاجم فرهنگی، چاپ اول، تهران: انتشارات معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش.

ـ ادیبی، حسین، 1356؛ زمنیه انسان‏شناسی، تهران: انتشارات لوح.

ـ رفیع، جلال، 1373؛ فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، چ اول، انتشارات اطلاعات.

ـ قیصی‏زاده، یونس، 1363؛ خصوصیات فرهنگی، اطلاعات علمی، 16 آبان.

ـ دوانی، علی، 1375؛ «مواضع علما در برابر هجوم فرهنگی غرب به ایران»، کتاب سروش،( رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

1 . Edward Tylor

2 . Michel Panoff

3. Joseph S. Roucek

4 . Otto Klineberg

5. acculturation

6 . Ethnocide

7 . فراماسونری سازمانی متکی بر پنهان‏کاری و نهان‏روشی است و نظریه‏های سیاسی آن در جهت عملی کردن تهاجم فرهنگی غرب و بسط و نفوذ استعمار با کارکردی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل یافته است.

8 . Dominic Strinati

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد