دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

چگونه خودمان را برای درس دین و زندگی کنکور آماده کنیم

چگونه خودمان را برای درس دین و زندگی کنکور آماده کنیم
همان طور که می دانید درس دین و زندگی کنکور با ضریب ۳، با ۲۵ سوال به ترتیب ۹ سوال از دوم و ۹سوال از سوم و۷ سوال از چهارم (به ترتیب دروس)اهمیت ویژه ای دارد و جزء درس های مهم به حساب می آید. کنکوری ها بعد از چندین بار خواندن و مرور کردن و تست زدن، احساس می کنند نمی توانند آن طور که شایسته است درصد بالایی را کسب کنند و اگر بفهمندهم، دیر متوجه شده اند و جمع کردن درس دین و زندگی در روزهای آخر قدری سخت خواهد بود، لذا پیشنهاد می شود داوطلب محترم موارد ذیل را به دقت بخواند و روش خواندن و مرور و تست زدن خود را اصلاح کند وکیفیت آن را بالا ببرد:
۱- آیات و روایات:
یکی از مباحث خیلی خیلی مهم در کنکور دین و زندگی، آیات و احادیث و روایات است. چه متن فارسی و چه متن عربی آن تقریبأ بالای ۷۰درصد سؤالات کنکوررا شامل میشود و اگر کسی این قسمت را به صورت حرفه ای و دقیق مطالعه نکند بیشترین نمره را از دست داده است. مثلأ در کنکور در ۵ کروه آزمایشی ریاضی و زبان و هنرو تجربی و انسانی حدود ۲۰ سؤال مربوط به این بخش بوده است. این تعداد بسیارزیاد،اهمیت این موضوع را بیشتر آشکار می کند.
در خواندن آیات و روایات به این نکات توجه کنید:
۱- موضوع اصلی آیه را بدانید(تیتر اصلی درس یا پاراگراف اصلی یا فرعی)
۲- این آیه اززبان چه کسی و یا چه کسانی است؟
۳- این آیه در باره چه کسی و یا چه کسانی است؟
۴- این آیه خطاب به به چه کسی یا چه کسانی است؟
۵- این آیه برای چه زمانی است؟ ( قیامت- برزخ- دنیا) = ظرف تحقق آیه کدام است؟
۶- کلمات کلیدی آیه کدام است؟
۷- با کدام آیه و حدیث و شعر دیگری ارتباط معنایی دارد؟
۸- حتمأ پاراگراف بالا یا پایین آیه که با آیه ارتباط دارد مرور شود.
۹- آیه با چه کلماتی شروع و با چه کلماتی پایان یافته است؟
۱۰- دانستن ترجمه دقیق آیه
۱۱- آیاتی که در اندیشه و تحقیق وتفکر در آیات ویا استخراج نمونه ها آمده است:
# این بخش هم خیلی اهمیت دارد که تقریبأ بیشتر داوطلبان از آن غافل می شوند. در۵ گروه آزمایشی بین ۲ تا ۵ سوال از این بخش در سالهای اخیر آمده است
ولی متأسفانه فقط ۲۵ درصد داوطلبان، این بخش را مطالعه می کنند و از این ۲۵ درصد فقط تقریبأ نیمی می توانند به سؤالات این بخش پاسخ بدهند. پس کسانی که می خواهند درصد بالایی را بیاورند باید این بخش را حتمأ حتمأ ودقیق دقیق بخوانند.
۲- متن درس:
برای به دست آوردن درصدی مناسب از درس دین و زندگی حتمأ باید خط به خط کتاب را جوری بخوانید که تمام کلمات کلیدی، سرتیترها و ………. را حفظ حفظ باشید و بتوانید کتاب را در ذهن داشته باشید( یک نوع حافظه تصویری) مثلأ این سرتیتر است، این آیه است و بعد از آن چه جملاتی و چه کلماتی آمده است، خلاصه این که باید در ذهن شما «ملکه» بشود و به قول امروزی ها تو ذهن «اسکن» بشود.

۳- خواندن یا تست زدن:
در درسی مانند «دین و زندگی» خواندن دقیق و مرورهای پی در پی می تواند خیلی کارساز باشد و تست زدن در اولویت بعدی است. یعنی ۷۰ یا ۸۰ درصد خواندن و ۲۰ یا ۳۰ درصد، تست زدن است. خیلی خیلی تأکید می شود که خواندن باید از روی کتاب درسی باشد نه از روی جزوه یا کتاب کمک درسی، یا حداقل ابتدا تسلط کافی روی کتاب درسی داشته باشیم. وسپس از جزوات و یا کتب درسی بهره بگیریم، بدون تسلط کافی بر کتاب اصلأ مرور جزوات و ……… تأکید نمی شود. برای تست زدن از کتاب خوبی که تست های سراسری داخل وخارج- – سنجش- آموزش و پرورش و تألیفی های مناسب و همانند سؤالات کنکور دارد استفاده کنید. در تست زدن حتمأ نشان گذار کردن تست ها را فراموش نکنید. تست غلط(غ)– درست- نزده(ن)- تستی که با شک زده اید(ش) و……. تا بتوانید در مطالعه های بعدی آن تست های خاص وعلامت گذاری شده را مرور کنید.
# بعضی از دانش آموزان می گویند که ما وقتی” دین و زندگی” می خوانیم، زود فراموش می کنیم باید چه کار کنیم؟
اولأ درس خواندن به ویژه درس دین و زندگی با یکبار و دوبار خواندن ما را به جایی نمی رساند(شاید بعضی از درس هاراباید ده بار یاحتی بیشتر خواند). خواندن و مرور کردن این درس باید به صورت آهسته و پیوسته باشد.
ثانیا تست زدن،و با علاقه خواندن، وپیدا کردن نقاط ضعف و قوت و ….. می تواند ما را در دقت خواندن و کیفیت مناسب خواندن کمک کند و هیچ وقت ناامید نشوید. با پشتکار بارها مرور کنید تا همه مطالب در ذهن شما ملکه بشود.
۴- تجربه هایی در مرور و تست زدن:
الف)علت ومعلول
در این چند سال اخیر تست ها و گزینه هایی را مشاهده می کنید که با تعبیر« علت و معلول» به کار رفته است که باید به معنای این کلمات توجه ویژه ای کرد. « علت» به معنای: سبب- باعث و ……… است و « معلول» به معنای: نتیجه- پیامد- بازتاب – مولود- میوه- ثمره – تابع و ……… است.
چند مثال برای معلول:
۱- عدم غم و اندوه و حزن معلول ایمان به خدا آخرت وعمل صالح است.( درس۵ دین و زندگی ۲)
۲- دوزخی شدن معلول عدم تفکر است(درس۴ چهارم)
۳- پیش بینی عاقبت ازدواج توسط پدر و مادر معلول تجربه و پختگی آنان است.(درس ۱۵ دین و زندگی ۳)
۴- قوی تر و بیش تر شدن عبودیت انسان در پیشگاه الهی معلول درک بهتر فقر و نیازمندی است.(درس اول پیش دانشگاهی)
۵- باید دقت کنیم همین جملات را می توان با علت بازنویسی کرد:
۱- ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح علت عدم غم و اندوه و حزن است.
۲- عدم تفکر علت دوزخی شدن است
۳- تجربه وپختگی پدر و مادر علت پیش بینی عاقبت ازدواج است.
۴- درک بهتر فقر و نیازمندی علت قوی تر و بیش تر شدن عبودیت انسان در پیشگاه الهی است.
# شبیه به الفاظ «علت و معلول» کلماتی مثل«شرط و مشروط» و «تابع و متبوع» تحقق در گرو………. نیز در تست های کنکور دیده شده است که تقریبأ مثل « علت و معلول» است.
مثال برای شرط و مشروط:
مقرب درگاه الهی شدن و مسجود فرشتگان شدن انسان مشروط(معلول) آراسته شدن به کرامت های اخلاقی است.(ص ۵۳ دین و زندگی ۲)
# به کلمات اگر در متن فارسی و کلمه “ان” به معنای” اگر” در متن آیات دقت بیشتری کنید که می تواند به صورت شرط و مشروط بیاید.
مثال برای تابع و متبوع:
توسعه فعالیت های اختیاری انسان تابع معرفت به تقدیر الهی است که برخاسته از حکمت است. (درس۵چهارم) (سؤال ۷۲ کنکور تجربی ۹۰)
مثال برای تحقق …….. در گرو:
تحقق تجلی عمل صالح در گرو ایمان است
ب) تقدم و تأخر ( مقدم و مؤخر)
در بخش هایی از کتاب دین و زندگی تقسیم بندی هایی وجود دارد که « ترتیب » در آن اهمیت دارد یا در آیات کلماتی به ترتیب آمده است که بایستی به آن ها توجه ویژه ای داشت. در این نوع سؤالات از کلمات« تقدم و تأخر» یا« مقدم و مؤخر» استفاده می شود یا در سؤال می آید، به ترتیب کدام صحیح است.( دقت شود)
مانند ترتیب مراحل قیامت (درس۸دوم)مراحل رشد جسمانی (درس۴ دوم)
مثال برای تقدم و تأخر:
از دقت در آیه شریفه….. و منهم من یستمعون الیک …… به تقدم حجت باطن به حجت ظاهر که عقل وسیله فهم پیام الهی است پی می بریم( درس۱ دین و زندگی ۳ و سؤال ۶۱ کنکور ریاضی ۹۰) و مانند آن (سؤآل ۶۱ کنکور زبان ۹۰)
مثال برای مقدم و مؤخر:
جمله « فاذا هم قیام ینظرون» مرتبط است با « ثم نفخ فیه اخری» و نورانی شدن زمین که بروز واقعیت حوادث گذشته بر زمین است. مقدم بر وضع« کتاب» است.(دزس۸ ، دین و زندگی ۲ و سؤال ۵۶ هنر ۹۰)
ج) من- الذین
در آیاتی که کلمات « من – الذین» به کار رفته دقت کنید در باره چه کسانی است(مؤمنان – کافران- متقین و …….) و سرانجام آنان چیست.
مثال:
۱- من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحأ لا خوف علیهم و لا هم یحزنون(درس۵دوم)
۲- ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا……. اولئک مأواهم النار………(درس۵دوم)
۳-من تاب ……..(درس۷ چهارم)
د) کلمات قل-قال- قالوا
# آیاتی که با «قل» آغاز شده معمولأ خطاب به پیامبر(ص) است ولی باید بدانیم« قال» را چه کسی گفته است و « قالوا» را چه کسانی گفته اند و دقت کنیم در کجا گفته اند یا می گویند.
مثال برای قل: قل لا أسألکم ………(خطاب به پیامبر(ص)( درس۸ سوم)
مثال برای قال: قال ربنا الذی اعطی ……..(حضرت موسی گفت در مقابل فرعون)( درس۱ سوم)
مثال برای قالوا: قالوا کنا مستضعفین فی الارض ….. گناهکاران می گویند در برزخ( درس۷ دوم)
ه) ذلک
این عبارت یک حالت نتیجه گیری دارد و باید بدانیم به کدام آیه بر می گردد.
مثال:
۱- وماذلک علی الله بعزیز……….ان یشایذهبکم ویات بخلق جدید(درس اول چهارم)
۲- ذلک ادنی ان یعرفن———- یدنین علیهن فی جلابیبهن (درس۱۳ دوم)
۳- ذلک ازکی لهم—— یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم (درس۱۳دوم)
# و نمونه های دیگر آن نیز دردرس۶ دوم و…. می باشد.
و)اولئک
این عبارت یک حالت نتیجه گیری دارد و باید بدانیم به کدام آیه بر می گردد.
۱-اولئک الذین هداهم الله(درس۳دوم)
۲-اولئک الذین کفروا(درس۵ دوم)
۳-اولئک هم خیرالبریه(درس۶سوم)
۴-و…….
ز)ل به معنای «برای» در آیات حالت نتیجه گیری دارد.
مثال اول: لتکونوا شهداء علی الناس……….وکذلک جعلناکم امه وسطا(درس ۹چهارم)
مثال دوم: لتبتغوا من فضله ( برای این که از فضل او بجویید) که نتیجه آیه« سخرلکم البحر لتجری الفلک ….» است. (درس۵ چهارم)
ح)دانستن کلمات مترادف
گاهی در تست به جای آوردن دقیق کلمه کتاب از کلمات مترادف آن بهره می جویند گویی که می خواهند بفهمند که داوطلب کلمات را حفظ کرده است یا مفهوم را فهمیده است.
مثال: روح بعد غیر مادی انسان است. در گزینه ها به جای غیر مادی از کلمه «مجرد» استفاده شده است. (سراسری زبان ۹۰) ( درس ۴ دوم)
با تمرین و ممارست و مرور پی در پی و مستمر، کم کم می توان روش ایده آل خواندن درس دین و زندگی را به دست آورد و در نتیجه تسلط کافی را برای دست یابی به درصدی مطلوب و مناسب به دست آورد.
امیدوارم که این نوشته هر چند کوتاه و مختصر برای شما عزیزان مفید بوده باشد. در انتها از شما عزیزان می خواهم که نظرات خود را با ما مطرح سازید. برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی و پیروزی از درگاه احدیت خواهانم.
مرتضی محسنی کبیر

چکیده

 این مقاله حاصل پژوهشی موردی است در زمینه کشف علل و عوامل افت تحصیلی و دانش آموزان دبیرستان دخترانه  با تأکید بر درس دین و زندگی می پردازد .

دراین پژوهش سعی شده است تا علاوه بر نقش عوامل تأثیرگذار در دین و زندگی از جمله خانواده ، مدرسه ومعلم ، اوضاع اجتماعی و اقتصادی ، فرهنگ عمومی ، مدیریت کلان وخرد آموزشی به طورعام به بررسی عوامل خاص دین و زندگی از جمله منابع و اهداف آموزش الهیات ، وسایل کمک آموزشی و نحوه ی آموزش دین و زندگی پرداخته شود. و با استفاده از روش هاینوین آموزشی (مشارکتی و اقدام پژوهی ) برایبهبود راندمان آموزشی راهکارهای مناسب  و عملی را پیشنهاد دهد .

روش گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهش به صورت میدانی (مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه ) و همچنین کتابخانه ای بوده است و نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که دین و زندگی به دلیل ماهیت آن  باید به روش ترکیبی آموزش داده شود وابزاریا وسایل کمک آموزشی متناسب با موضوع درس انتخاب گردد .

برای تدریس دین وزندگی بهتراست که تمام قوای حسی به همراه هوش های مختلف ( دیداری ، شنیداری ، ... ) دانش آموزان تحریک و فعال گردد ، وروندی پویا همراه با طرح درس متناسب با شرایط مکانی و زمانی داشته باشد .

یافته های دینی زمانی نهادینه مى شود که تدریس دروس الهیات باید با  استفاده از فضای معنوی صورت گردد ، به عبارتی به مشاهده و بازدیداماکن مقدس ، روند یا رفتار روابط و فضای معنوی درمیدان واقعی پرداخته شود، و دانش یامعرفت دینی با فرآیندها و پدیده های دینی و الهی انطباق یابد .

واژگان کلیدی : آموزش الهیات ، افت تحصیلی ، ارتقاء تحصیلی ، بهبود کمی و کیفی آموزشی ، قوای  حسی ، هوش ، روش آموزش و وسایل کمک آموزشی 

مقدمه ( توصیف وضع موجود ) :

سال های طولانی است که به تدریس الهیات مشغولم و به تدریج متوجه شده ام که دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی نسبت به منابع  درسی  مختلف  ارزش و اهمیت  یکسانی قائل  نیستند و تقریباً  به مباحث و دروسی که تخصص رشته ی تحصیلی آن هاست ارزش و اهمیت بیشتری می دهند ، لیکن نسبت به دروسی که از نظر آن ها عمومی است و کمتر اهمیت داده و حتی ممکن است آن را درسی زاید بدانند اما ناچارند در فرآیند تحصیلی آن را تحمل کرده و نمره بگیرند رگه و ریشه های این نگرش منفی را نه تنها در میان دانش آموزان بلکه حتی در میان تحصیلکردگان سطوح بالای دانشگاه و جامعه نیز می توان مشاهده کرد . به طور مثال دانش آموزان رشته های ریاضی و علوم به نوعی غرور و احساس برتری نسبت به دانش آموزان رشته های علوم انسانی وکاردانش دچارند . این احساس را هم خانواده ها و هم نظام آموزشی ، اوضاع اجتماعی واقتصادی جامعه دامن می زند . به نظر می رسد عوامل مذکور در روحیه و رفتار دانش آموزان علوم انسانی و به ویژه کارودانش تأثیر داشته است به طوری که حتی خود این دانش آموزان پذیرفته اند که از دیگر دانش آموزان برای یاد گیری و کسب دانش ضعیف تر هستند . چنین خود باوری منفی در روحیه دانش آموزان به طور قطع آن ها را از تلاش و سعی در راه تحصیل باز می دارد و سبب بی قیدی یا بی تفاوت نسبت به یادگیری مباحث درسی می گردند . نگارنده به اقتضای رشته تدریس و همچنین مصاحبه ، مشاهده و تهیه پرسشنامه در میان انواع دانش آموزان اعم از ریاضی ، تجربی ، انسانی و کاردانش دریافتم که در برخى از دروس که اغلب به صورت عمومی ( فارسی ، دین وزندگی ،...) ارائه مى شود ، بعضی از دانش آموزان انسانی و حتى کاردانش بهترازدانش آموزان تجربی ویا ریاضی عمل می کنند . اما وقتی که به نحوی از آن ها بخواهید که خود را با دانش آموزان ریاضی و تجربی مقایسه کنند خود به برتری دانش آموزان ریاضی وتجربی در یادگیری اعتراف دارند ، به عبارتی به ضعف خود اقرارمی کنند . چنین طرز تفکری است که اینگونه دانش آموزان را نسبت به سعی و تلاش در فرایند یادگیری و کسب دانش مأیوس و بی تفاوت نسبت به کلاس و درس و معلم می سازد .

از طرفی روش های آموزشی اغلب مبتنی بردو محور است که عبارتند از : 1- از جزء به کل 2- ازکل به جزء . در روش اول که بیشتر علوم تجربی یا طبیعی از آن استفاده می کنند دارای مزایا ومعایب خاص خوداست که می توان آن را به رفتن از پای کوه به فراز قله تشبیه نمود. این روش دارای معایبی است که ازجمله می توان صرف انرژی و زمان بیشتر برای دست یابی به بلندای قله یا همان مفاهیم کلی یا روابط و قوانین حاکم بریک شاخه از علم دانست . اما از طرفی دارای مزایایی نیز می باشدکه از جمله می توان به محدود بودن و سادگی متغیرها اشاره کرد . فرد بهتر و سریع تر مفاهیم جزئی را فرا می گیرد ولی ممکن است درتعمیم و استنتاج کلی مشکل داشته باشد به طور مثال در گذشته دانش آموزان کلاس اول ابتدایی ابتدا حروف الفبا را فرا می گرفتند وبعد ترکیب حروف به صورت کلمه را ، در نتیجه املا و قرائت دانش آموزان همواره از مشکلات معلمان بود . در حالی که در روش کل به جزء که می توان آن را به فرود از فراز قله به پای کوه تشبیه نمود انرژی و زمان کمتری صرف می شود و در مجموع روش بهتری محسوب می شود لیکن این روش نیز مشکلات خاص خود را دارد زیرا هم چنان که کوه نورد در پایین آمدن از کوه احتمال بیشتری دارد سقوط کند دانش آموزان هم احتمال دارد که نتوانند مفاهیم کلی را درک کنند و از بطن آن جزئیات را استخراج نمایند (روش آموزشی کنونی اول ابتدایی که اول کلمه را آموزش می دهند و سپس از دل کلمه حروف الفبا را استخراج می کنند ) ازطرف بررسی های روان شناختی نیز نشان می دهند که توانایی ها واستعدادهاى فیزیکی و ذهنی افراد با یکدیگر متفاوت بوده و هر فرد ممکن است در یک یا چند نوع از فعالیت های آموزشی و شغلی ضعیف تر باشد اما مسلماً درفعالیت های علمی و کارى دیگرموفق خواهند بود. لذا باید سعی کنیم تا دانش آموزان توانایی ها و استعدادهای نهفته خود را کشف وآن را شکوفا کنند در واقع هنر معلم شناخت و کشف استعدادهاى بالقوه ى دانش آموزان با هم کاری خود آن هاست .

 طرح مسئله :

 بررسی و نتایج امتحانات دانش آموزان رشته های علوم انسانی و به ویژه کار دانش نشان می دهد که عوامل متعدد از جمله گذشته تحصیلی ، عدم راندمان آموزشی مناسب از منابع و امکانات آموزش و پرورش عدم کنترل و نظارت صحیح برنامه های آموزشی ، کمبود نیروی متخصص ، سازماندهی نا مناسب ، کمبود امکانات و وسایل کمک آموزشی ، عدم انگیزه ی تحصیلی ، محرومیت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه تقویت انگیزه های اقتصادی در تحصیل و در عین حال افت یا عدم انگیزه های فرهنگی – اجتماعی سبب شده است که مردودی و افت تحصیلی در میان این دانش آموزان بالاتر از حد میانگین کلی دانش آموزان باشد و سبب اتلاف بخش مهمی از منابع مادی و انسانی آموزش و پرورش باشد .

بررسی اجمالی نمرات و رفتار دانش آموزان دبیرستان زهره بنیانیان نشان می دهد که اغلب آن ها نسبت به درس و تکالیف خود توجهی ندارند و به فراگیری مباحث آموزشی مطرح اهمیتی نمى دهند . به عبارتی رفت و آمد بین مدرسه و خانه را به صورت شرطی فرا گرفته و ازاین کار هدفی ندارند . نصایح دبیران کم به نظر می رسد و از دست انجمن اولیا و مربیان نیز کاری بر نمی آید . به طوری که عملکرد آموزشگاه و والدین در تغییررفتاربرخی ازدانش آموزان به بن بست رسیده و ازرفتار آن ها درمانده شده اند. حتی به نظرمی آید که رفتاربعضی از دانش آموزان وارد فاز ناهنجاری و هنجار شکنی گردیده است

اهداف و ضرورت پژوهش :

 اهداف پژوهش عبارتند از: 1- شناخت بیشترو بهترعلل و فرآیند هاى تأثیرگذاربریادگیری و بهبود آن ها . 2- برنامه ریزی برای کنترل و حذف عوامل بازدارنده در فرآیند آموزشی و یادگیری . 3-  استفاده از دانش آموزان علاقه مند به تحصیل در فرآیند آموزشى و توجه به دانش آموزان ضعیف در فرآیند یاددهی و یادگیری ، 4- بهبود و افزایش نمرات دانش آموزان آموزشگاه نسبت به وضع موجود .

ضرورت و اهمیت طرح پژوهش ایجاد علاقه به دین و زندگی نیز عبارت است از: 1-  جلوگیری ازاتلاف هزینه های مربوط به درس از طرف دولت و مردم ، 2- برنامه ریزی برای استفاده بهینه از فرصت ها و سال های ارزشمند عمر نوجوانان و دانش آموزان ، 3- کاهش اثرات منفی روان شناختی برروحیه دانش آموزان ناشی ازمردودی و افت تحصیلی .

روش های گردآوری اطلاعات و انتخاب راه حل :

 برای پاسخ به سؤال اصلی این پژوهش یعنی « چرا دانش آموزان آموزشگاه ذکر شده به درس دین و زندگی علاقه نشان نمی دهند . به این ترتیب عمل کردم که اطلاعاتی درمورد نمرات دانش آموزان دردیگر دروس را از طریق همکارانم به دست آوردم و نظرات همکاران آموزشی و دفتری آموزشگاه را نیز در باره علل و پیامد های عدم علاقه و انگیزه دانش آموزان به فرآیند یادگیری از جمله دین وزندگی به دست آوردم ، بنابراین در حدود یک ماه در فرصت های به دست آمده در مورد موضوع به گفتگو پرداختم و نکات عمده نظرات دبیران را یاداشت کردم . نکات متنوعی که زمینه و علت عدم علاقه دانش آموزان را به درس و مدرسه عوامل اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی و فرهنگی معرفی می کردند و گاه حتى این نظرات با یکدیگر متناقض بود به طورمثال برخی علت را در عدم تأمین کافی معیشت معلمان و در نتیجه روی آوردن آن ها به اضافه کاری و یا کاردوم که سبب کاهش کیفیت آموزشی ن ها در کلاس می شود و برخی دیگر نیز بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی و در نتیجه افت انگیزه اقتصادی کسب دانش و فراگیری علوم می دانستند . راهکارهایی را که همکارانم ارائه می دادند اغلب آرمان گرایانه بود و کلید حل مشکلات آموزشی را خارج از مدرسه از جمله سیاست های آموزشی دولت و تغییر الگوی فرهنگی و رفتار جامعه مربوط می ساختند . در یک جلسه این نکته را با همکارانم مطرح ساختم که با توجه به جمع بندی نظراتشان چه کار عملی و قابل اجرا را می توانیم در مدرسه انجام دهیم تا دانش آموزان قدری بیشتر به درس و تکالیف خود توجه نمایند به این نتیجه رسیدیم که قبل از شروع درس در کلاس در حدود 5 دقیقه در مورد ضرورت و اهمیت مطالعه و کسب دانش صحبت کنیم و سعی نماییم که دانش آموزان را به درس خواندن متقاعد کنیم  .

تجزیه وتحلیل اطلاعات اولیه :

پس از یک ماه دریافتم که نصیحت و بیان فایده ها ومحاسن درس خواندن در دانش آموزان اثر محسوسی نداشته و با وجود این که تقریباً همه آن ها به ارزش دانش و علم اذعان دارند لیکن قدمی در راه کسب و فراگیری مطالب موضوعات مطرح در کتاب درسی بر نمی دارند . لذا به این نتیجه رسیدم که باید در روش خود تغییری ایجاد کنم به گونه ای که دانش آموزان را وادار به انجام تکالیف کرده و تغییر محسوسی را در عملکرد آن ها به وجود آورم . با توجه به نظریه ی هوش های چندگانه "گارنر" و به کمک خود دانش آموزان در وقت اضافی یک جلسه از کلاس و در طی یک هفته در تک تک کلاس های آموزشگاه پرسش هایی را به صورت کتبی طرح کرده و پاسخ آن را براساس علاقه میل خود دانش آموز از آن ها گرفتم تا شناخت بهتری از آن ها به دست آورم . سؤالات عبارت بودند از :

1- برای قبولی شما در درسی دین و زندگی نقش دانش آموز مهمتر است یا دبیر؟

2- اگر نقش خودتان را در قبولی مهمتر می دانید چه راهکاری را برای خود پیشنهاد می دهید ؟

3-اگر نقش دبیر را در قبولی خود مهمتر می دانید چه راهکاری برای دبیر پیشنهاد می دهید ؟

4- آیا حاضرید هفته ای یک ساعت بعد از ظهر برای مطالعه و فعالیت دینی به مدرسه بیایید ؟

5- آیا مایلید فعالیت های عملی بیشتری از دینی در منزل انجام دهید ؟ به طور مثال مطالعه ی احکام ، انجام تکالیف وامثال آن .

6- چه کنیم که شما آخر سال به طور حتمی قبول شوید ؟

نتایج حاصل از این پرسشها برایم جالب بود زیرا در مورد پرسش اول اکثر دانش آموزان نقش خود را مهمتر از دبیر می دانستند و برای فعال شدن خود تشویق دبیران پدرو مادررا لازم می دانستند، انهایی که نقش دبیر را مهمتر ارزیابی کرده بودند ، خواهان طرح سوالات ساده و بنوعی ارفاق معلم بودند. در مورد سال دوم راهکاری را که ارائه داده بودند بیشتر درس خواندن و انجام تکالیف درس با دقت بیشتر بود. در مورد سوال سوم نیز خوب درس دادن معلم ، تعیین تکالیف بیشتر، طرح پرسش وپاسخ از متن درس ها و ایجاد تنوع در کلاس بود. در مقابل پرسش چهارم به جز تعداد محدودی از دانش آموزان مایل به حضور در مدرسه جهت فعالیت های جبرانی درس دین وزندگی نبودند ، آن هایی هم که حاضر به شرکت در کلاس جبرانی بودند اغلب دانش آموزان ساعی بودند . در مورد پرسش پنجم نیز بیشتر از نیمی از دانش آموزان مایل به انجام تکالیف عملی بیشتردر منزل نبودند و خواهان انجام فعالیت ها درمدرسه وکلاس بودند . در مقابل پرسش ششم حدود نیمی از دانش آموزان به تدریس خوب معلم و طرح سؤالات ساده و ارفاق معلم اشاره کرده بودند و بقیه نیز درس خواندن و انجام تکالیف و فعالیت ها با دقت بیشتر را در مورد موفقیت خود مهمتر می دانستند .

برای این که نتایج این پرسشنامه را بهتر برآورد کنم به طور تصادفی از تعدادی از افراد که نمره بالاتراز معدل و چند نفر را که نمره پایین تر از معدل کلاس ها داشتند انتخاب و همین سؤالات را به صورت گفتگو با آن ها در میان گذاشتم نتیجه ای که حاصل شد این بود که اغلب دانش آموزان برتر معتقد بودند که در قبولی و موفقیت تحصیلی بیشتر خودشان نقش دارند و تعیین تکالیف و فعالیت های بیشتر به آن ها کمک می کند تا در پایان سال تحصیلی نتایج بهتری به دست آورند و برعکسِ این گروه دانش آموزان ضعیف تر نقش معلم را بیشتر،  و البته طرح سؤالات ساده و ارفاق را مهم دانسته و علاقه ای به شرکت در کلاس های جبرانی و انجام تکالیف و فعالیت بیشتر نیز نداشتند .

با توجه به این نتایج به نظر می رسد که در مورد دانش آموزان برتر که در مجموع در کلاس ها کمترهم هستند بهتر است با کمک گرفتن از آن ها در تدریس فعال به صورت همیاری و تشویق به انجام تکالیف و فعالیت

مبادرت ورزیم ، اما در مورد دانش آموزان ضعیف تر کار به این سادگی نیست . باید به صورت ترکیبی و ایجاد تنوع در کلاس به صورتی عمل شود که هر دانش آموز از بخش فعال تر مغز یا هوشی که توانایی بیشتری دارد استفاده کند و زمانی که خود نتایج مثبت فعالیتش را ببیند به فعالیت و تکالیف بیشتری مبادرت خواهد کرد . برطبق نظر « گاردنر» این هوش ها عبارتند از : 1. هوش زبانی   2. محاسباتی   3. فضایی   4. موزیکال      5. بدنی - جنبشی   6. بدنی -  فردی   7. درون فردی   8. طبیعت شناسی

ویژگی های راه پیشنهادی و نظارت بر راه حل جدید :

 بر اساس هوش های پنج گانه « گاردنر» سعی کردم که از استعدادها و توانایی های مختلف دانش آموزان کمک بگیرم ، به ناچار باید در روش تدریس و تعیین تکالیف و فعالیت های کلاس و خانه تغییری ایجاد می کردم بنابر این اگر چه دانش آموزان برتر ترجیح می داند که خودم در پرسش های شفاهی کلاس از آنها درس بپرسم ، از دانش آموزان خواستم که نکات عمده و مهم درس را خود انتخاب و به میل خود چه به صورت خلاصه ویا  پرسش و پاسخ از متن کتاب استخراج ودر دفتر خود یادداشت کنند و پای تخته همان نکات یا سوالاتی که یاد گرفته اند از یکدیگر بپرسند ، و مشروط به این که تکراری نباشد ، من نیز هم به طرح پرسش و هم پاسخ آن ها نمره یا امتیاز می دادم . و با دانش آموزان قرار گذاشتم که هر دانش آموز تا پایان ترم باید حداقل چهار بار به میل خود و به صورت داوطلب درس پاسخ دهد تا میانگین نمره اش 10 نمره از نمره مستمرش را تشکیل دهد . و چنان چه کمتر از چهار بار داوطلبانه درس جواب دهد به منزله کم کاری و عدم استحقاق 10 نمره وی است . و 10 نمره دیگر مستمر را نیز به دو قسمت تقسیم کردم 5 نمره به فعالیت ها و تکالیف منزل و 5 نمره دیگر را نیز به فعالیت های فوق العاده که به دل خواه در هر زمینه ای مربوط به دین وزندگی باشد به طور مثال تهیه ی روزنامه دیواری مربوط به احکام ،روزنامه اخبار دینی و تاریخی مربوط به الهیات و امثال آن ، در ضمن از دانش آموزان خواستم که هر هفته حداقل یک مورد کار را بیاورند تا پایان ترم نیز 5 کار کفایت می کند و تمام کارها را تا یک هفته مانده به برگزاری امتحانات بیاورند ودر صورتی که همه ی کارها را در جلسه آخر بیاورند ارزش کامل را ندارند . ازآن پس تقریباً هرجلسه دفتر وتکالیف تمام دانش آموزان را در ابتدای درس کنترل کرده و برایشان در دفترکلاس علامت کامل ، ناقص و یا بدون تکالیف گذشتم و پس از یک ماه نتیجه ی فعالیت های آن ها یعنی نمره شفاهی ، دفتر، فعالیت هایی را که آورده بودند به اطلاع آن ها رساندم . نتیجه کار برایم جالب بود زیرا حتی دانش آموزان ضعیف سعی می کردند که به میزان کمی پرسش و پاسخ از متن درس ها تهیه کرده و همان را یاد بگیرند تا هم نمره تکالیف دفتر را کسب کنند و هم نمره شفاهی کلاس را ، از طرفی در تهیه و ساخت مدل ها و نمونه های دین وزندگی  حتی رغبت بیشتری از دانش آموزان برتر از خود نشان دادند . در ضمن پرسش و پاسخ شفاهی در کلاس را بیشتر به عهده و میل خود دانش آموزان گذاشتم برخی سعى می کردند به صورت کنفرانس خلاصه درس را بیان کنند ، اغلب دو به دو از یکدیگر سؤال و جواب می پرسیدند و برخی نیزکه بیشتر از میان دانش آموزان ساعی بودند از خودم در خواست طرح سؤال می کردند تا آن ها پاسخ دهند .

تمام این فعالیت ها حدود نیم ساعت از ابتدای هر زنگ را می گرفت و در ادامه ی جلسه به تدریس درس جدید و البته به صورت تیم و به کمک خود دانش آموزان و نمایندگان آن ها که اغلب دانش آموزان بهتر کلاس بودند می گذشت . دقایق پایانی جلسه نیز با جمع بندی و استخراج نکات مهم درس ، آزمون پایانی و تعیین تکالیف جلسه ی بعد پرداخته می شد . این روش تمام وقت جلسه را پر می کند و دانش آموزان را مشغول نگه می دارد . تنوع در کلاس را بالا می برد ، و تقریباً تمام دانش آموزان را در گیر درس و فعالیت می نماید . به تجربه در یافتم که این روش در میان مدارسنمونه موفق تر از مدارس عادی است و در مدارس عادی نیز به جز دانش آموزانی که در حال  « انتحار آموزشی»  (1) هستند . نتیجه مثبتی به همراه دارد و سطح نمره ی میانگین کلاس را در مقایسه با   ماه ها

و سال های قبل بهبود بخشید ، و از نا هنجاری و شلوغی کلاس نیز تا حدودی کاست . زیرا دانش آموزان را تقریباً در تمام وقت مشغول نگه می دارد و کمتر به آن ها فرصت می دهد تا ایجاد بی نظمی و صحبت با یکدیگر

 

......................................................................................................................................................................................................

1-  دانش آموزانی که با علم به فواید و مزایای تحصیل به قصد ضربه زدن به معلم و خانواده درس نمی خوانند یا آگاهانه درس نمی خوانند .

بپردازند . گاهی از دانش آموزانی که با یکدیگر به صحبت غیر از موضوع درس و کلاس می پرداختند می خواستم که از کلاس خارج شده و پس از اتمام صحبت به کلاس باز گردند و گاهی نیز جای آن ها را در کلاس تغییر می دادم و البته اغلب دانش آموزان نا آرام تر را به جلوکلاس و نزدیک خود می آوردم تا کنترل بیشتری روی آن ها داشته باشم . البته در ضمن تدریس نیزاین گونه دانش آموزان را بیشتر مورد خطاب قرار می دهم و از آن ها می خواهم که جواب پرسش مطرح را از متن درس پیدا کنند و ضمن بیان آن در دفتر خود یادداشت کنند . درضمن در هر جلسه دانش آموزانی که آمادگی پاسخ گویی درس را نداشتند داوطلب نمی شوند امتیاز منفی و در صورتی که داوطلبان زیاد بودند به طور تصادفی تعدادی انتخاب می شوند و در مجموع  تا پایان ترم به گونه ای از میان داوطلبان درس پرسیده می شد که حداقل چهار نمره از هر دانش آموز برای معدل گیری 10 نمره مستمر داشته باشیم ،در ضمن نمرات شفاهی را در دفتر کلاسی به صورت علائم اختصاری ثبت می کردم هدف از این کار این بود که برخی دانش آموزان خوب با ثبت چند نمره بالا مغرور نشوند و فکر کنند که همیشه نمره ی آن ها باید بالا باشد و دانش آموزان ضیف تر نیز فکر نکنند که زحمت و تلاش آن ها فایده ای ندارد و هر کاری کنند نمره ی آن ها کم می شود . از طرفی برخی از دانش آموزان با وجودی که استحقاق نمره ی بالایی ندارند در نمره اصرار می ورزند و وقت کلاس را بیهوده تلف می کنند این مشکل با ثبت نمره به صورت علائم قراردادی تا حدودی حل می شود ، تنها کافی است که در کلاس معلم به دانش آموز به تناسب پاسخ گویی به وی اعلام کند که درس و نمره ات خوب ، متوسط  یا ضعیف بود . براین اساس من نمرات زیر 10 را ضعیف ، 10 تا 16 را متوسط  و 16 به بالا را  خوب اعلام می کردم .   

 ارزیابى و نتیجه گیرى از راه حل جدید :

 با توجه به نتایج تحقیقات بنیادی پژوهشگرانی چون « هوارد گاردنر»  که هر فرد یا انسان را دارای هوش ها یا استعدادها و قابلیت ها متفاوتی معرفی می کند و اعلام می کند که در هر فرد 8 گونه هوش متفاوت وجود دارد که عبارتند از :

1- هوش دیداری – فضایی : که توانایی درک پدیده های بصری را فراهم می کند . 

2- هوش منطقی – ریاضی : که توانایی استفاده از استدلال ، منطق و اعداد را پدید می آورد .

3- هوش کلامی – زبانی : که توانایی استفاده از کلمات را به جود می آورد .

4- هوش بدنی – جنبشی : که توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا را در فرد به وجود         می آورد .   

5- هوش موزیکال – ریتمیک : که توانایی تولید و درک موسقی را در فرد به وجود می آورد .

6- هوش برون فردی ( فرا فردی ) : که توانایی ارتباط برقرار کردن و درک دیگران را به وجود می آورد .

7- هوش درون فردی : که توانایی درک خود و آگاه شدن از حالات درونی خود را به وجود می آورد .

8- هوش طبیعت شناسی : که فرد را قادرمی کند که الگوها و پدیده های واقعی محیط پیرامون را بهتر بشناسیم .

  براین اساس دبیر باید برای تحریک و فعال نمودن هوش های مختلف هر دانش آموز از روش های خاصی در تدریس استفاده کند در واقع هر دانش آموز ممکن است دریک یا چند تا از این هوش ها و استعدادها توانایی بیشتری از بقیه هوش های خود داشته باشد ، و در برخی از هوش ها ضعیف تر باشد . لذا باید دبیر تدریس و تعیین تکالیف هر درس را به گونه ای پیش ببرد که علاقه و سلیقه ی هر دانش آموز تحریک و فعال گردد و به کنش و عمل فرا گیری واکنش نشان داده و اطلاعات مربوط به درس را فرا گیرد . به عبارتی باید دانش آموز انگیزه و علاقه برای فعالیت یادگیری مطلب را به دست آورد تا عمل کند . در غیر این صورت بهترین و عالم ترین دبیران و استادان موفقیت چشمگیری نخواهند داشت . به طور مثال ممکن است موفقیت یک آموزگار در تدریس حروف الفبا در کلاس اول ابتدایی بسیار چشمگیرتراز یک استاد دانشگاه باشد زیرا آموزگار با شگردهای مختلف هوش ها و استعدادهای مختلف دانش آموزان را برای یادگیری بهتر تحریک می کند و انگیزه ی یادگیری را در دانش آموز پدید می آورد .

  از آن جایی که ماهیت و اطلاعات کتاب های درسی متفاوت است می توان چنین نتیجه گرفت که دبیران مختلف باید به تناسب و موضوع تدریس خود بخش های مختلفی از هوش های هشت گانه را بیشتر تحریک وفعال کنند اما از تحریک بخش های دیگر هوش دانش آموزان نیز غافل نمانند . البته هر دبیر نیز به تناسب تغییر موضوع و مطلب هر درس از روش و شگرد متناسب برای فعال نمودن قسمت مناسب و هماهنگ هوش با آن درس استفاده کند وبا تحریک آن قسمت از هوش به ایجاد علاقه و انگیزه ی یادگیری دانش آموزان بپردازد .

  براین اساس نگارنده در مجموع بین فراگیری اطلاعات دینی با هوش های کلامی ، درون فردی ، برون فردی و انسان شناسی هماهنگی وهمراهی بیشتری احساس می کند لذا در تدریس و کلاس های معارف سعی می کنم که این قسمت ها از هوش دانش آموزان بیشتر تحریک و به فعالیت برای یادگیری اطلاعات و مطالب دینی وادار سازم،  بنابراین از نظر عمل به دستورات و احکام کتاب مهم هستند و برای تحریک هوش های مذکور باید پیام آن ها به صورت نوشتاری استخراج گردد و به عنوان تکالیف در کلاس یا منزل در دفتر دانش آموزان ثبت گردد . و یا به عنوان فعالیت فوق العاده برروی برگه های مناسب با مقیاس بزرگتر نوشته شوند البته نباید این کار به صورت اجباری باشد بلکه هر دانش آموز براساس علاقه ، توان و امکانات خود می تواند به تهیه نشریه دیواری  از درس مبادرت نموده و امتیاز مثبت یا نمره مستمر آن ها منظور شود به عبارتی در نمره مستمر دین وزندگی نباید تنها بر اساس نمره شفاهی و کلاسی یا آزمون های قوه و کتبی عمل شود زیرا ممکن است دانش آموزانی که ازهوش فردی خوبی بر خورداربوده  ولی هوش زبانی و حافظه ضعیف تری دارند نمره پایینی بگیرند وبرعکس دانش آموزانی که هوش فردی چندانی نداشته ولی از هوش زبانی و حافظه ی خوبی برخوردارند  نمره بالایی بگیرند ، و به ظاهر در درس معارف موفق به نظر آیند . براین اساس در آبان ماه به کلیه ى دانش آموزان اعلام کردم که از آن پس تا پایان ترم و برگزاری امتحانات کتبی به کلیه ی فعالیت ها و عملکرد هر دانش آموز در هر جلسه امتیاز یا نمره تعلق می گیرد که میانگین آن در پایان نمره مستمر را مشخص می کند . از جمله این فعالیت ها می تواند پاسخ های شفاهی ، تکالیف دفتری ( پاسخ به فعالیت های درسی و سؤالات متن ) تهیه و به همراه داشتن پیشنهادات و نمونه های مربوط به درس دین وزندگی از جمله ( بازدید از مساجد و گزارش های تاریخی مذهبی و آئینی زندگی ،از محدوده شهرستان خلاصه نویسی از کتاب های دینی به خصوص آن ها که مربوط به شهرستان باشد . تهیه و آوردن فیلم های آموزشی مربوط به موضوعات دینی و نرم افزارهای مذهبی به صورت CD و دیسکت ، ساخت مدل های دینی .

 به دانش آموزان اعلام کردم نحوه و نوع این فعالیت ها بر اساس علاقه و میل خود فرد است . و به هر صورت که بخواهند می توانند نبوغ و خلاقیت خود را در پاسخ های شفاهی به میزان یک دوم ، تکالیف دفتری یک چهارم، و بقیه فعالیت ها ( تهیه نمونه ، مدل ، گزارش ، CD و ... ) یک چهارم از نمره مستمر برای هر جلسه کسب کنند و در پایان ترم میانگین این نمرات ، نمره مستمره نهایی آن ها را تشکیل خواهد داد .

 از جلسه بعدی براین اساس عمل کردم و در ابتداى جلسه دفترتمام دانش آموزان را کنترل و امضا می کردم درکنار امضا کلمات کامل ، ناقص و بدون تکلیف را یادداشت کرده و آن ها یی که بدون تکلیف بودند صفر از پنج وآنهایی که ناقص بود بین یک تا پنج و دفاتر کامل را پنج دادم و در دفتر کلاسی ثبت کردم سپس فعالیت های  فوق العاده ( نمونه ها ، مدل ها ، گزارش ها ... ) را تحویل گرفته و از 1 تا 5 را برای آن ها در دفتر کلاسی ثبت نموده و سپس از دانش آموزان داوطلب به طور تصادفی و به روشی که هر فرد مایل بود درس می پرسیدم و نمره ى شفاهی از 1 تا 10 برایشان در دفتر ثبت می کردم به بقیه داوطلبان نیز امتیاز مثبت و آن هایی که داوطلب نبودند امتیاز منفی می دادم پس از چند جلسه و با نزدیک شدن به امتحانات پایان ترم به دانش آموزان ضعیف و غیر فعال مجموع میانگین و نمره مستمر آن ها را اعلام و هشدار می دادم که تا فرصت هست از آن استفاده کنند و امتیازات یا نمرات خود را جبران کنند. نتیجه ى این کارها در پایان نیم سال اول تحصیلی 86-85 سبب شد که در مجموع و در مقایسه با دو ماه قبل از آن و همچنین زمان مشابه سال قبل میانگین نمرات کلاس ها بهبود یابد . البته تناسب و هماهنگی میان نمرات مستمر و پایانی ( کتبی ) کاهش یافت زیرا قبل از اجرای روش جدید نمره ى مستمر را بیشتر بر اساس آزمون شفاهی در سر کلاس و بدون توجه به تمایل و داوطلب شدن دانش آموز تعیین می شد و بنابراین نمره ى مستمر بیشتر سنجش هوش زبانی و حافظه فرد بود ، لذا به هوش های دیداری ، عملی ، منطقی و انسان شناسی بین فردی و درون فردی فرد نمره تعلق نمی گیرد و سبب مأیوس شدن اغلب دانش آموزانی می شود که هوش زبانی ، بین فردی و حافظه ضعیفی دارند . 

  در روش جدید به ندرت برخی از دانش آموزانی که نمره کتبی خوبی داشتند ، نمره مستمر کمتری گرفتند و برعکس دانش آموزانی که نمره پایانی ضعیفی داشتند نمره مستمر خوبی کسب کردند . اما در مجموع همچنان که قید گردید نمرات کمی و کیفی دانش آموزان به میزان چشم گیری افزایش یافت و از طرفی نیز سبب بهبودروابط دو طرفه نگارنده با دانش آموزان گردید و تا حدودی نیز از نا هنجاری های کلاس و دانش آموزان بی قرار کاست . در وقت های اضافی و احتمالی هر جلسه نیز به قرائت متن درس و یا استخراج سؤالات متن و نوشتن آن در دفتر دین و زندگی پرداخته می شد و یا با ترسیم نمودارها و مدل هر درس تا پایان جلسه و بنا به میل اکثریت کلاس ادامه می یافت .

    تصمیم نهایى :

  به طور خلاصه نتایج حاصل شده از روش جدید عبارتند از :

1- بهبود شور و نشاط در کلاس های دین وزندگی و کاهش عمومی خمودی بی رغبتی              دانش آموزان.

2- در گیری بیشتر فکری و عملی دانش آموزان با مطالب و موضوعات دین وزندگی در مدرسه وخارج ازمدرسه  .

3-  افزایش علاقه ومیل دانش آموزان به فعالیت های عملی و استفاده از هوش های مختلف خود .  

4-  کاهش نا هنجاری و سوء رفتار دانش آموزان بی قرار .

5-  بهبود نظارت و کنترل دبیر برکلاس .

6-  افزایش مشارکت دانش آموزان در تدریس و فرآیند یاددهی و یادگیری  .

7-  تدریس به روش جدید به دانش آموزان امکان می دهد تا برای تهیه گزارش از طریق مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه زمینه های اجتماعی شدن در آن ها بهبود یابد .

8- این روش سبب گسترش مطالعه ، بررسی و جست و جو در میان دانش آموزان شده و آن ها را به مطالعه بیشتر عادت می دهد .

9- این روش تدریس به دانش آموزان کمک می کند تا واقعیت های دینی محیط پیرامون خود را علاوه بر هوش شنیداری- زبانی ، از طریق دیگر هوش های خود به ویژه دیداری ، عملی ، منطقی و طبیعت- شناسی بشناسد . 

10-      ارتباط دو طرفه بین دانش آموزان با یکدیگر و با دبیر در فرآیند یاددهی – یادگیری افزایش می یابد .

11-                     ترمینولوژی یا واژه شناسی دین وزندگی در دانش آموزان بهبود می یابد .

12-      این روش سبب ارتقا و بهبود نمره به ویژه نمرات مستمر دانش آموزان می شود . 

ماهیت دانش و علوم دینی به گونه ای است که  باید در فرآیند آموزش( یاددهی- یادگیری) آن به روش های مختلط و ترکیبی عمل شود . واز تمام هوش های فرد از جمله زبانی– شنیداری ،محسباتی – منطقی ، فضایی ، بدنی – جنبشی ، موزیکا ل ، بین فردی ، درون- فردی و طبیعت شناسی استفاده کرده و برای تکمیل وتعمین  ، یافته ها و دانستنی های الهی به طور ترکیبی از قوای پنج گانه (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی ولامسه ) کمک گرفته شود . به این ترتیب بهتر است دبیر الهیات برای تدریس هر درس ، طرح درس ساده ای در حداقل چند سطر تهیه کرده و بر اساس آن اقدام به فعا لیت های آموزشی در کلاس نماید .

بنا بر نتایج و یافته های این پژوهش دبیردینی  نباید فقط به انتقال داده ها و اطلاعات دینی  اکتفا کند بلکه باید علاوه بر آن به دانش آموزان بیاموزد که چگونه درعمل مسائل و مشکلات دینی  محیط پیرامون زندگی خود را درک و چگونگی روابط وقواعد پدیده های دینی  را در گذشته وحا ل شناخته و روند آینده آن را پیش بینی کنند تا بر اساس شناخت علل وعوامل عینی پدیده ها ، پیامدها وبازآفرینی(پس خوراند)مثبت ومنفی پدیده ها و رویدادها را در عمل تجربه کنند و در زندگی قواعد و روابط  لازم را به کار گیرند. به عبارتی آموزش الهیات باید به گونه ای باشد که دانش آموزان در آینده هر شغل و نقشی که در جامعه به عهده گیرند از اصول و قواعد دینی  در کار و زندگی خود بهره گیرد و از احکام دینی به نحو بهتری استفاده نماید .

  براین اساس نگارنده سعی دارد تا دانش آموزان و دانشجویان را به گونه اى در فرآیند یاددهی – یادگیری آموزش دهد تا آن ها را به استفاده از کلیه قواى جسمانی و توانایی ها یا استعداد هاى ذهنی ، فکری ، ابتکاری و خلاقیت به کمک هوش های متنوع شان وادار نماید . لذا از نظر اینجانب باید این امکان فراهم شود که هر دانش آموز براساس میل و سلیقه خود اصول و قوانین دینی  را به هر روشی که دلخواه اوست فرا گیرد و دبیر نیز به گونه ای دانش آموزان را هدایت کند که از راه ها و روش هاى مختلف از جمله نمودار ، مدل ، بیان و نوشتار به نتیجه واحدی دست یابند و داده ها یا اطلاعات دینی  را فراگیرند و در عمل و زندگی به کار گیرند . زمانى این مهم تحقق مى یابد که دانش آموزاز مرحله شناخت ( دانش ) فراتر رفته و به طور عاطفی (احساسی ) مسائل و مشکلات دینی  را درک کرده و به مرحله سوم یعنی اصول و قواعد را در عمل و رفتار به کار گیرد . در صورتی دبیر می تواند در تدریس خود موفق عمل کند که دانش آموزان را در هر جلسه کلاس به سه مرحله یاد شده هدایت کند . 

   پیشنهاد یا راهکار :  

   برای کاهش اُفت تحصیلی دانش آموزان وارتقا ء یا بهبود کمی و کیفی سطح دانش و اطلاعات آن ها در هر درس به صورت عام و الهیات به صورت خاص بهتر است اقدامات زیردر حد امکان صورت گیرد : 

1.    برگزاری کلاس های جبرانی براى دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی هستند . 

2.    برگزاری آزمون های متنوع شفاهی ، عملی ، کتبی و تکوینی و تحلیل نتایج آن . 

3.    استمرار در ارزشیابی به صورت های کتاب باز ، مشارکتی و استاندارد برای تعمیق آموخته های دانش آموزان . 

4.    استفاده از شیوه ی تدریس مشارکتی و همیاری معلم و دانش آموزان . 

5.    ایجاد هماهنگی درنحوه ی عمل و تدریس دبیران در جلسات شورای معلمان و کادرمدرسه .  

6.    دعوت و هماهنگی بین دبیران ، کادرستادی آموزشگاه و والدین دانش آموزان در امر آموزش یا هماهنگى اولیاء و مربیان .

7.    طبقه بندی دانش آموزان به گروه های خوب ، متوسط و ضعیف درهر کلاس و درهردرس و بهره گیری ازدانش آموزان مستعد برای تقویت دانش آموزان ضعیف .

8.    کمک به دانش آموزان تا روش صحیح مطالعه و یادگیری هر درس را فراگیرند .

9.    استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب آماده یا خود ساخته توسط دبیر یا دانش آموزان

               10.         دعوت از دبیران و استادان مجرب و متخصص و سخنرانی یا بحث و گفتگوی آن ها با       دانش آموزان .   

          11.        معرفی چهره های شاخص و شناخته شده دینی  که منشأ تحولی در الهیات  کشور بوده اند از جمله چهره های ماندگارملی و ناحیه ای . 

12. تمجید و تشویق دانش آموزانی که پیشرفت تحصیلی دارند ( حتی دانش آموزان ضعیف ) . 

13. برگزاری جلسات مشاوره ی تخصصی با دانش آموزان به صورت فردی و گروهی .

14. استفاده از شیوه های نوین تدریس و یادگیری مشارکتی و همیاری برای کاهش وابستگی به دبیر و افزایش عزت نفس و میزان تمرکز دانش آموزان روى مطالب و تکالیف . 

15. تهیه کتاب های کمک آموزشی ، به ویژه در زمینه ی دینی 

16. تهیه کتاب فیلم و نرم افزار هاى آموزشى دینی  به صورت CD ، دیسکت و ویدیوئى .

17. بازدیدهاى علمى و تهیه گزارش و عکس از پدیده هاى مختلف طبیعى و اماکن مذهبی .

18. برگزارى مسابقات علمى بین دانش آموزان و کلاس ها به صورت عمومى یا تخصصى دین وزندگی .

19. تجهیز مدارس به سایت اینترنت و استفاده از سایت دینی  .

پاسخ فعالیت های دین وزندگی پیش دانشگاهی

درس اول

خلاصه کردن ص7:

         مقدمه اول : ما و این جهان پدیده ایم و وجودمان از خودمان نیست.

مقدمه دوم:موجوداتی که وجودشان از خودشان نباشد در موجود بودن نیاز به پدید آورنده هستند.

نتیجه : پس ما و پدیده های جهان در موجود بودن نیازمند به موجودی که وجود برای او مسنقل و قائم به خود باشد هستیم که این وجود برتر خداست.

مقایسه ص8 :

       شباهتها                                      

  1.  جهان و ساعت هر دو پدیده اند.                        
  2. جهان وساعت هردو دروجود خود نیازمند هستند
  3. جهان و ساعت هر دو مرکب هستند . 
  4. جهان و ساعت هر دو منظم و هدفدارند.  

               

        تفاوتها

1.      وجود جهان از خداوند است اما وجود ساعت از ساعت ساز نیست  وفقط اجزای ساعت را تنظیم می کند .

2.      دوام وبقای ساعت وابسنه به ساعت سازنیست امابقای جهان وابسته به خداوند است.     

3.       وپیچیدگی جهان بسیار فراترازپیچیدگی یک ساعت است و باهم قابل مقایسه نیست.                                                   

 

درس دوم

*استدلال ص17:  

مقدمه اول : خداوند برای اداره ی جهانی که خود آفریده به هیچ یک از مخلوقات خود نیاز ندارد.

مقدمه دوم : مخلوقات در کارهای خویش بی نیاز و مستقل از خدا نیستند چون هر چه دارند از خدا دارند و هر فعل و کار در جهان متکی به نیرو٬ قدرت واراده ی خداست.

نتیجه :  پس نه تنها وجود و هستی موجودات از خداوند است بلکه نیرو وتوان آنهادر انجام کارها نیز از خداوند است.

 

*حل مسئله ص18:خیر زیرا مالکیت انسانها در کنار(هم عرض) مالکیت خداوند نیست و جایگزین مالکیت او نمی شود بلکه در طول مالکیت خدا و نسبت به مخلوقات دیگر سنجیده می شود و ما همه فقیر الی الله هستیم .

 

درس سوم

تفکر در آیات ص 26: میان توحید در ربوبیت که بخشی از توحید نظری است با توحید درعبادت رابطه برقراراست زیرا اگر کسی پذیرفت که خداوند رب انسانها است لازمه این پذیرش آن است که او را بپرستد و از پرستش غیر او خوداری کند.

 

تفکر در آیات ص 28 : در آیه29 سوره زمر تفرق و تشتت انسان و یرگردانی او و بی جهتی اورا در نظام شرک و متقابلا یگانگی و به وحدت رسیدن و یک جهت شدن و در مسیر تکامل واقع شدن اورا در نظام توحیدی بیان می کند.

تفکر در آیات ص 29 :

- آل عمران /51 : توحید عملی نتیجه توحید افعالی است زیرا اگر لازمه پذیرش ربوبیت خداوند آن است که فقط اورا بپرستیم و از پرستش غیر او خوداری شود که البته شامل هر دو بعد توحید عملی می شود (فردی واجتماعی) چون کلی است.

- توبه /31 : عبارت " و ما امروا الا لیعبدوا..." مربوط به توحید عملی در هر دو بعد است زیرا در ابتدا آیه اطاعت از احبار و رهبان مطرح شده و در ادامه آیه نفی چنین اطاعتی آمده است .

- نحل /36 : عبارت  " ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت "  شامل هر دو بعد توحید عملی  می باشد ودوری از طاغوت می تواند هم مربوط به طاغوت بیرونی وهم طاغوت درونی باشد.

    - لقمان/22: آیه به بعد فردی توحید عملی اشاره دارد که در صورتی انسان می تواند به ریسمان الهی    

     چنگ بزند که خود را تسلیم امر خدا کند که در این صورت او نیکوکار است .

تطبیق ص 29:

1-      عبارت " الحمد لله " به توحید عملی و عبارت " رب العالمین " به توحید نظری شاخه توحید در ربوبیت دلالت دارد.

2-      به توحید عبادی دلالت دارد.

3-      عبارت "خالق کل شئ "به توحید نظری شاخه توحید ذاتی و عبارت " فاعبدوه " به توحید عبادی دلالت دارد.

لازم به ذکر است که توحید عبادی ثمره ی و نتیجه ی نوحید نظری است.

 

* بررسی ص 33:

این سوالات دانش آموزان را به تامل وادار می کند تا خودشان به این حقیقت که پی ببرند که چه بت های جدیدی در زندگی امروز انسانها شکل گرفته و فضا را برای توجه به خدا محدود کرده است .

 

* برنامه ریزی ص33:

1- این سوال برای تقویت بینش و نگرش دانش آموزان درباره ی  اتکاء جهان هستی  به خداست  و دانش آموزان می توانند  به موارد زیر اشاره  نمایند : تفکر در آیات و نشانه های الهی در جهان ، مطالعه ی کتابهای مناسب ، یادآوری امدادهای الهی در زندگی انسان .

2- دانشآموزان ممکن است به مواردی مانند : انجام عبادات با حضور قلب بیشتر ، اختصاص اوقاتی برای تفکر در توحید عملی ، انجام موثرتر امر به معروف و نهی از منکر ، مبارزه با مظاهر بی عدالتی ، دوری از کارهای لهو و بیهوده اشاره نماید.

 

درس چهارم

* مقایسه ص37:

- گاهی ممکن است نیت انسان از انجام عملی خیر باشد اما خود عملی که انجام می دهد (ظاهر عمل) بر خلاف دستورو فرمان خداوند باشد . مثلأ فردی با پول دزدی بخواهد به نیازمندی کمک نماید که کمک در راه خدا یعنی حسن فاعلی را دارد ولیکن پول آن از راه حرام تهیه شده است یعنی عمل او حسن فعلی ندارد و یا ممکن است فردی به نیازمندی کمک کند اما هدف او از این عمل خودنمایی باشد که در اینجا حسن فعلی که کمک به نیازمند است ، وجود دارد ولیکن حسن فاعلی یعنی انجام عمل برای رضای خدا ، را نداشته باشد که در این صورت به آن ریا گفته می شود.

با همین دو مثال می توان به تفاوت بین ریا و اخلاص اشاره نمود.

تفکردر آیات ص 37:

- سبا /46 :عبارت "ان تقوموا..." یعنی قیام باید خالص برای باشد و آنقدر این مطلب اهمیت دارد که اگر قرار باشد پیامبر (ص) اندرزی به امت خویش دهد همین یک نصحیت کافی است .

     - زمر /2 : عبارت " مخلصا له الدین " تأکید بر اخلاص در بندگی دارد.

     - یس/61: عبارت " ان اعبدونی هذا صراط مستقیم " بر اخلاص در بندگی و توحید عبادی به معنای     

       یگانه شدن انسان برای خدا تأکید دارد.

 

 

* ذکر نمونه ها ص41:

انجام این تمرین برای عینی کردن و واقعی کردن پیشنهادهاست. دانش آموزان با طرح نمونه ها وارد زندگی واقعی می شوند و فرصت داوری و عبرت آموزی برای آنان فراهم می شود. از همان ابتدا می توان جدولی روی تابلو ترسیم کرد و نمونه ها را در دو دسته قرار داد تا این فعالیت منظم تر باشد.

ردیف

نمونه های حق پذیری

نمونه های ایستادگی در مقابل حق

 

 

 

 

* خود ارزیابی ص41:

این فعالیت جنبه ی شخصی دارد که هر کس به محاسبه نفس خود می پردازد تا قوت و ضعف خود را در مورد حق پذیری بشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد ، اما هر کس که تمایل دارد در جلسه ی بعد محاسبه نفس خود را در کلاس گزارش کند تا دیگر دانش آموزان از آن درس بگیرند . توجه داشته باشم اگر اینگونه فعالیت ها در کلاس ما رونق داشته باشد در تدریس و تربیت موفق بوده ایم و به اهداف رفتاری درس رسیده ایم.

 

* خودکاوی ص 42:

این فعالیت بصورت شخصی انجام می گیرد اما دبیر محترم تلاش می کند درس را از حالت صرفا آموزشی به درسی با رویکرد تربیتی بکشاند.

درس پنجم

بررسی ص47:

1-      این ویژگی اختیار است . زیرا این قدرت امکان انتخابگری به انسان می دهد و از راهی که رفته باز گردد ومسیر دیگری را انتخاب کند.

2-   امکان قیام علیه خود بدان جهت است که نفس انسان دارای دو مرتبه است ، مرتبه عالی و مرتبه دانی .انقلاب علیه خود یعنی انقلاب علیه خود دانی ،به نفع خود عالی .

* خودارزیابی ص49:

این فعالیت بصورت انفرادی صورت می گیرد و طرح پاسخ ها در کلاس اجباری نیست . دبیر محترم می تواند از دانش آموزان بخواهد که جدولی مانند جدول زیر رسم کنند و به ارزیابی خود بپردازند .

ردیف

خطاهایی که به آن عادت کرده ام

آثار و عواقب آن خطا

حالتی که در هنگام خطا و پس از آن برایم پیش می آید

 

 

 

 

 

تفکر در آیات ص50:

1-   زیرا در هر گناهی حقی ضایع می شود . اگر این گناه در مورد افراد دیگر باشد دو حق ضایع شده ، یکی حق آن افراد و دیگری حق مرتبه ی عالی نفس که خود عالی نامیده می شود . اگر این گناه مربوط به خود شخص باشد حداقل خود عالی مورد ظلم واقع شده است . پس در هر صورت ظلمی اتفاق افتاده است.

2-      مطابق این آیه : دو مرحله باید طی شود اول انجام توبه و دوم اصلاح وضع گذشته .

3-      اگر توبه صورت نگیرد و غفران و رحمت الهی شامل حال انسان نشود حتما انسان از زیانکاران خواهد بود .

 

* بررسی ص52:

این فعالیت می تواند در قالب جدول زیر ارائه شود که برای انجام کار گروهی بسیار مناسب است.

ردیف

راههای پیشنهاد شده برای رسیدن به توبه

ردیف

موثرترین راهها از میان راههای پیشنهاد شده

 

 

 

 

 

* بررسی ص53:

این فعالیت می تواند بصورت فردی یا گروهی انجام شود و ممکن است دانش آموزان به مواردی مانند فاصله نیانداختن میان حالت پیشنهادی و تصمیم گیری ، ایجاد امیدواری در خود ، یادآوری آثار شیرین و لذت بخش بازگشت به راه راست اشاره کنند. دبیر محترم در میان پیشنهاد های دانش آموزان بر روی مهمترین آنها تأکید کرده و مزایای آن را توضیح می دهد.

 

*بررسی ص 54:

این فعالیت نیز جنبه ی شخصی دارد و اگر دانش آموزی خودش مایل باشد می تواند نتیجه ی فعالیتش را در کلاس ارائه کند که کار خوب و پسندیده ای است .

 

 

 

 

 

پیشنهاد ص56:

1-   مگر جامعه ای توبه نکند گرفتار عذاب می شود یعنی در مقابل توبه ی اجتماعی هم داریم . همانطور که در مقابل توبه ی فردی ، عذاب فردی هم هست .

2-      الف) امام سجاد (ع) به مواردی از آن مانند پوشیدن لباس خواری و ذلت ، پوشیدن لباس مسکنت و مردن قلب اشاره فرموده است .

ب)امام سجاد (ع) به مواردی مانند غفران اشاره فرموده است .

ج) امام (ع) فرموده: که این راه ، توبه است که در آن بر روی همه باز است.

 

درس ششم

تفکر در آیات ص64 :

- انسان/3 : این آیه بیانگر آن است که انسان در مقابل دو راه قرار گرفته و اوست که یکی از این دوراه را انتخاب می کند و لازمه وجوداختیار در انسان این است که او در برابر دو یا چند راه قرار گیرد تا هر کدام را که بخواهد انتخاب نماید.

- انعام/104 : در این آیه نیز انسان دو راه در پیش روی دارد که می تواند یا از رهنمودهای الهی استفاده نماید ویا اینکه راه ضلالت و گمراهی را در پیش گیرد بنا براین انسان لازم است مختار باشد تا بتواند یکی از دو راه را در پیش گیرد.

- هود/117 : از این آیه درمی یابیم که کارانسان در سرنوشت او موثر است اگر نیکوکاری وصلاح پیشه کند گرفتار عذاب نمی شود بلکه اگر مردم به اختیار خویش راه ظلم و تجاوز را انتخاب نمایند به سوی نابودی پیش می روند .

شوری / 20: این آیه بیا نگر آن است که فعل و عمل انسان در سرنوشت او موثر می باشد و آخرت و دنیا هر دو نتیجه ی کردار خود اوست .و لازمه این مختار بودن انسان است.

 

*ذکر نمونه ها ص66: دانش آموزان در این فعالیت می توانند با طرح نمونه ها وارد زندگی واقعی شوند و می توانند به این موارد اشاره نمایند از جمله اینکه بسیاری از معضلات از طریق قدرتهای سیاسی و اقتصادی از کشورهای اروپایی به جوامع ضعیف تر منتقل می شود مانند بیماری ایدز٬ مواد مخدر و اسلحه های مخرب شیمیایی و غیر شیمیایی ...

 

 

 

تطبیق ص 71 :

در درس دوم دانش آموزان با توحید افعالی آشنا شدند و اینکه تنها مدبر مالک و رب جهان خداوند است و در این درس نیز دانسته اند که تقدیر جهان از علم حکیمانه خدا و آفرینش جهان از اراده و قضای اوست بنابراین قضا و قدر الهی و اینکه همه چیز به تقدیر و قضای خداوند است بیان دیگری از همان توحید افعالی است .

بررسی ص 72 :

معمولاً انسانها  نمی خواهند بپذیرند که خودشان علت شکست های خود بوده اند و تصمیم های غلط آنها باعث شده که فلان حادثه و اتفاق پیش بیایید و نتواند موفق شود در حالی که خداوند نظام جها ن را به گونه ای تقدیر کرده و سامان داده که مثلاً ا گر کسی از کوه پرت شود آسیب هایی بر او وارد می شود و اگر ابزار و وسایل کوهنوردی همراه داشته باشد کمتر آسیب می بیند یا اصلاً آسییب نمی بیند . حال اگر از وسایل کوهنوردی استفاده نکرد و دچار آسیب شد ٬ این آسیب دیدگی هم به قضای الهی و هم به تصمیم های اختیاری او مربوط است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد