دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

تعریف سواد رسانه ای

تعریف سواد رسانه ای : محققان و پژوهشگران عرصه ارتباطات سواد رسانه ای را شامل « تحقیق ، تحلیل ، اموزش و اگاهی از تاثیرات رسانه ها نظیر رادیو ،تلویزیون،فیلم،روزنامه ،مجله ، کتاب و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری می دانند»  (کمالی پور ،1385،آن لاین ) بر اساس این تعریف سواد رسانه ای به دنبال آن  است تا در فرد توانایی لازم  برای استفاده از رسانه ها  را  اموزش دهد  به طوری که فرد بتواند ضمن درک و تحلیل و ارزیابی پیام های رسانه های مختلف ، پیام ها و برنامه های  مثبت ، مفید و سازنده را از پیامهای منفی و بی محتوا تشخیص دهد. یعنی فرد اگاهانه در برابر رسانه ها قرار گیرد و توانایی دسترسی به پیام های مورد نظر خود از میان انبوه پیام  ،تجزیه وتحلیل انتفادی ،ارزیابی و ارسال پیام ها در انواع مختلف را پیدا کند .  تاریخچه پیدایش این تفکر که بر پایه یک نیاز  مبرم آموزشی بنا نهاده شده به  سال 1960 میلادی  و به دنبال عمومی شدن تلویزیون ، رادیو  و فیلمهای هالیوودی بر می گردد . دراین میان تلویزیون گوی سبقت را از رسانه های دیگر ربود به طوری که اکثر مردم ترجیح دادند که تماشا کنند تا اینکه مطالعه کنند.یکی از عواقب این تحول اجتماعی و آموزشی کمتر شدن تمایل دانش آموزان به مطالعه و کتاب بود که  محققان رکود تمرکز فکری دانش اموزان در کلاس درس را به عنوان عارضه این تحول اجتماعی بیان می کنند.اهمیت موضوع زمانی دو چندان شد که پژوهشها در امریکا نشان داد که یک کودک به طور میانگین روزانه شش ساعت از وقت خود را پای تلویزیون می گذراند.بنابراین با توجه به اثرات سوئی که استفاده بی رویه  از رسانه ها به ویژه تلویزیون ،اینترنت و ماهواره می تواند بر روی افراد به ویژه کودکان  برجای بگذارد لزوم کنترل و نحوه استفاده از رسانه ها در وهله اول مورد توجه محققان قرار گرفت.در این اثنا محققان اعلام کردند که افراد به خصوص کودکان در استفاده کردن از رسانه ها باید حساب شده و در مواجهه با پیام های بیشمار خود را واکسینه کنند یعنی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای خود اگاهی یابند و قوه تشخیص و درک پیام های رسانه ها را تقویت نمایند. بنابراین موضوع سواد رسانه ای به عنوان یکی از دغدغه های علم ارتباطات مورد توجه دانشمندان این رشته قرار گرفت.

اهمیت و ضرورت سواد رسانه ای:

انسان به عنوان یک موجود اگاه و اجتماعی  در انجام کارها منافع مادی و معنوی خود  را در نظر گرفته و سپس به انجام ان کار مبادرت می کند. بعید است شما دست به کاری بزنید که حساب سود و زیان ان را از ابتدا محاسبه نکرده باشید.این موضوع در نحوه کار و استفاده از  رسانه ها نیز قابل پیگیری است .یعنی زمانی که قرار است از رسانه ای خاص نظیر اینترنت ، تلویزیون ، ماهواره و ... استفاده شود بایستی شخص کاربر احساس کند که در این رابطه متقابل به منفعتی دست خواهد یافت . زمانی که ما در بزرگراه های اطلاعاتی در حال حرکت هستیم این میزان سواد رسانه ای ماست که  به ما می گوید  چه مقدار از وقتمان را در چه سایت های و چه مقدار از ان را در چت روم ها بگذرانیم .بنابراین هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی بر هزینه – فایده است. یعنی بر این اساس پی می بریم که شخص در قبال وقت و هزینه ای که صرف استفاده از این رسانه ها کرده است چه چیزهای  را به دست آورده و چه چیز هایی را از دست داده است . همچنین سواد رسانه ای توانایی دسترسی به پیام رابرای مخاطبان فراهم می کند . این مهارت شامل توانایی در رمزگشایی پیام ها ، مکان یابی برای دسترسی به اطلاعات و توانایی استفاده از  تکنولوژی های نوین ارتباطی  نظیر کامپیوتر و اینترنت می باشد . ممکن است ما ساعتها وقت خود را در اینترنت صرف  و یک کارت اینترنتی ده ساعته را یک روزه تمام کنیم و در طی این مدت فقط از لینکی به لینک دیگر پریده و در نهایت چیزی چندان به دردبخوری عاید ما نشود و به تعمیق اگاهی ما منجر نمی شود.در اینجا ما فقط وقت و هزینه خود را تلف کرده ایم .حال در صورتی که شخص از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار باشد می تواند با کمترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دسترسی پیدا کند . نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی در دنیای اشباع شده اطلاعات نیز یکی دیگر از مزایای سواد رسانه ای  است . درشرایط اشباع رسانه ای و در فضای موجود افراد درمعرض حجم بالایی از اطلاعات هستند که به برخی از این اطلاعات به هیچ وجه نیازی ندارند .به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان مارک ها و علایم تجاری جهان را به خوبی می شناسند اما این اطلاعات در هیچ زمینه ای به کار انها نمی اید ، نه  قدرت خریدی که انها را خریداری کنند و نه قدرت مصرف ولی چون درمعرض اگهی های پیاپی قرار دارند در این زمینه اطلاعات دارند .پس باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان بر اساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم و این امر محقق نمی شود مگر از طریق آموزش سواد رسانه ای.  پس در جامعه ای که مردمانشان سواد رسانه ای بالایی دارند می دانند که به چه رسانه هایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه بر طرف کنند وی این خود باعث می شود که از سردرگمی و بی هدفی مخاطب جلوگیری کند.

 جایگاه سواد رسانه ای در نظام آموزش کشور  :

همانطورکه اشاره شد  اهمیت سواد رسانه ای در دنیای امروز کمتر از سواد خواندن و نوشتن نیست. به همان اندازه که سواد خواندن و نوشتن از ضروریات زندگی اجتماعی افراد به حساب می آید سواد رسانه ای نیز در عصر پر تلاطم اطلاعات که هر روز خود را در مواجهه با رسانه های گوناگون شنیداری ، دیداری و نوشتاری می یابیم از اهمیت دو چندان برخوردار می باشد. چرا که بدون این سواد نمی توان گزینش های صحیح از پیام های رسانه ای داشت  و خود را در برابر پیام های رسانه ها بیمه  کرد  و این خود زمینه سازی برای  اموزش این نوع سواد را در کنارسواد خواندن و نوشتن  در نظام اموزشی کشور ایجاب می کند. در این بین نهادهای اجتماعی –  آموزشی همچون آموزش و پرورش ، دانشگاهها و مراکز اموزشی به عنوان متولیان امر اموزش و تربیت  انسان نقش  عمده ای بر عهده دارند. نهاد اموزش و پرورش به عنوان اولین نهاد اموزشی که فرد به عنوان عضوی از جامعه با ان اشنا می شود  نقش اصلی را بر عهده دارد . در این نهاد  می توان با گنجاندن واحدهای درسی در دوره های  تحصیلی زمینه را برای طرح موضوع سواد رسانه ای ایجاد کرد و در مقاطع تحصیلی بالاتر  به عنوان واحد درسی به طور جدی تری به ان پرداخته شود.حمایت نهادهای اکادمیک از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانه ای در کتب درسی دانش اموزان و دروس دانشکد های ارتباطات نیز میتواند مفید باشد.از این دیدگاه اموزش سواد رسانه ای به دانش اموزان و دانشجویان اهداف متعددی را دنبال می کند که مهمترین انها عبارتند از: 1- ایجاد تفکر خلاقانه ، انتقادی و موشکافانه در دانش اموزان ودانشجویان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها 2-شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از ان در کنار سایر مهارت های خواندن ، نوشتن ،صحبت کردن و گوش دادن . حتی خود رسانه ها به خصوص روزنامه ها نیز با توجه به جغرافیای مخطبان خود می توانند مفاهیم مرتبط با سواد رسانه ای را منعکس کنند.متاسفانه امروزه نه تنها این موضوع در اموزش و پرورش و دانشگاهها مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه حتی در رشته ارتباطات هم کم توجهی شده این در حالی است که کشورهای پیشرفته برای بالا بردن سوادرسانه ای در جامعه اهمیت ویژه ای برای نسل جوان قائل می شوند وانها را از سنین پایین اموزش می دهند . البته سواد رسانه ای اختصاص به گروه یا طبقه خاصی ندارد و همه افراد جامعه را در بر می گیرد اما به دلیل اینکه در سنین نوجوانی ظرفیت پذیرش بالاتری وجود دارد سوادرسانه ای بیشتر برای کودکان و نوجوانان مطرح است.در انگلیس سواد رسانه ای به عنوان دروس پایه در مدارس این کشور تدریس می شود .هدف از تدریس این درس استفاده درست از رسانه است . در کشورهای نظیر ژاپن و کانادا نیز موضوع سواد رسانه ای  به طور مشخص از حدود سه دهه قبل بررسی می شود.در این کشورها سواد رسانه ای انقدر اهمیت داشت که ان را به عنوان یک ماده درسی در میان مواد درسی دوره های تحصیلی راهنمایی یا مقطع دیپلم به رسمیت شناختند و حتی ان را برای سنین بزرگسال و مقاطع تحصیلی بالاتر نیز طراحی کردند .انها این هدف را دنبال می کردند که به افراد بیاموزند رسانه چیست و تفاوت ان با دنیای اطراف ان چگونه است. اما قدمت ادبیات سواد رسانه ای درکشور ما به بیش از 3یا 4 سال نمی رسد و همچنان از ان به مفهوم جدیدی یاد می شود. این در حالی است که باید در عرصه اموزش رسانه ای و سواد رسانه ای ادبیات تولید کنیم  تا در گام اول مشخص شود که دامنه و چارچوب سواد رسانه ای چیست.

دکتر افخمی عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دراین زمینه معتقد است که در جوامع امروزی سواد رسانه ای اهمیت بیشتری یافته است چرا که با پیشرفت جوامع و توسعه تکنولوژیهای نوین و روش های انتشار پیام ،یک نوع پیچیدگی زبانی در رسانه ها به وجود می اید که به تناسب ان باید شهروندان توانایی بهره گیری از ین رسانه ها را داشته باشند .از این رو اگر دولت ها نسبت به توانمند سازی در مقابل زبان رسانه ای جدید بی تفاوت باشند جامعه به دو گروه تقسیم می شود که یک گروه توانایی درک پیام ها را دارند و گروه دیگر از غافله عقب می مانند.این مدرس ارتباطات با اشاره به اینکه درکشورهای پیشرفته اموزش رسانه ای از دبیرستان اغاز می شود تصریح می کند در این جوامع سواد رسانه ای جزوی از اموزش های اجباری است تا شهروندان از جامعه جدید عقب نمانند. در سالهای گذشته از طرف مسولین کشورمان  صحبت های در این زمینه مطرح شد اما هیچ گاه جنبه عملی به خود نیافت و در حد شعار باقی ماند.مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 85 در گزارشی ضمن انتقاد از وضعیت آموزش سواد رسانه ای در کشورمان  اعلام کرد که  ایران با وجود دارا بودن شرایط خاص درونی و بیرونی چون رشد شهرنشینی، گسترش تحصیلات عالیه، افزایش جمعیت جوان و فعالیت هدفمند گروههای برانداز، اقدام مؤثری در زمینه سواد رسانه ای انجام نداده است .دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود با عنوان «سواد رسانه ای، رویکردی نوین به نظارت رسانه ای»، پیشنهادهایی برای توسعه سواد رسانه ای در کشور در سه بخش راهکارهای سیاستی، تقنینی و اجرایی اعلام کرد . بر اساس اعلام مرکز پژوهشها، در بخش راهکارهای سیاسی، تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارایه الگوی مطلوب ممکن، وارد کردن سواد رسانه ای در نظام آموزشی رسمی کشور، آموزش این که خشونت در دنیای حقیقی عواقب شدیدی به دنبال دارد، ایفای نقش دیدبانی و نظارت دایم بر توسعه سواد رسانه ای و ارزشیابی منسجم و همه جانبه برای فراهم کردن مستندات مربوط به اثر بخشی آموزش سواد رسانه ای در کشور ضرورت دارد.این مرکز در زمینه راهکارهای تقنینی نیز نگاه قانونگذارانه به سواد رسانه ای به عنوان یک ابزار نظارتی و دفاعی در برابر پروژه های ارتباطی هدفمند و اختصاص ردیفهای بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای در قوانین بودجه سالهای آینده را توصیه کرد. اما هنوز اقدام موثری در این زمینه صورت نگرفته است.

در گزارش مرکز پژوهشها تصریح شده است که اکنون سواد رسانه ای به عنوان یکی از کارامدترین ابزارهای نظارتی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفته است و با عملیاتی کردن آن دانش نه تنها فرهنگ ایرانی – اسلامی تقویت می شود بلکه بخشی از حقوق مخاطب نیز تامین خواهد شد.

در این بین تهیه و تنظیم کتابهای درسی مناسب و برنامه های دیداری - شنیداری قابل دسترسی، بکارگیری مشاوران خبره و متخصص در امور سواد رسانه ای توسط مدارس، تشکیل و راه اندازی تشکلهای غیردولتی سواد رسانه ای متشکل از معلمان مدارس، استادان و پژوهشگران دانشگاهی و نیز کارگزاران و دست اندرکاران صنعت رسانه ای کشور و هماهنگی و مشارکت میان نهادهای آموزشی رسمی و غیررسمی کشور نظیر رسانه، مدرسه و خانواده در این زمینه ،راه اندازی واحد درسی در خصوص سواد رسانه ای برای دانشجویان دانشگاهها به خصوص برای رشته های مرتبط با رسانه ها نظیر روزنامه نگاری، روابط عمومی ، مطالعات فرهنگی ؛ مطالعات انتقادی در دانشگاههای کشور می تواند مثمر ثمر واقع شود .

بنابراین با درک اهمیت و ضرورت این مهارت و کم توجهی مراکز اموزشی و دانشگاهی کشور در این زمینه  جا دارد تا مسولین و متولیان امر اموزش به خصوص دانشکده های مادر در زمینه رسانه نظیر دانشکده های ارتباطات ،خبر و صدا و سیما  توجه و  نگاهی ویژه به این موضوع داشته باشند.  

منابع و ماخذ:

1-  برای درک رسانه ها ،هربرت مک مارشال لوهان ،ترجمه :‌سعید اذری ،انتشارات مرکز تحقیقات ، مطالعات و سنجش برنامه های صدا و سیما – سال 1377.

2-  نظریه های ارتباطات ،ورنر سورن و جیمز تانکارات ،ترجمه : علی رضا دهقان ،انتشارات موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ،سال 1381 .

3-    «سواد رسانه ای ،علمی همراه با تفکر انتقادی» ،روزنامه کارگزاران ،27 آبان 1385

What is Media Literacy?

سواد رسانه­ای چیست؟

ترجمه مهدی شهبازی

 

ضرورت مطالعه رسانه به سبک انتقادی و منسجم در سال­های اخیر بدیهی شده است، زیرا  رسانه­ها موقعیت مرکزی زندگی فرهنگی و سیاسی ما را در بر گرفته­اند. در واقع ما درباره جهان فراتر از تجربیات مستقیم که از طریق رسانه دریافت می­کنیم می­دانیم. در حقیقت رسانه، بیرون از برنامه آموزشی مدرسه مانده است و گاهی اوقات رسانه­ها به بسیاری از ابعاد جامعه و آگاهی فردی ما غالب می­شود، همین امر موجب می­شود تا رسانه­ها با قدرتشان بر ابعاد ناآگاه زندگی ما تأثیر بگذارند. تعجب­آور نیست که ما می­خواهیم رسانه را مطالعه کنیم؛ بلکه این تعجب­آور است که گام بلندی برای شروع مطالعه برداشتیم.

سواد رسانه­ای به رویه­های درک رسانه­های جمعی و کاربرد آن می­پردازد. و همچنین به دانشجویان کمک می­کند تا درکی آگاهانه و انتقادی درباره ماهیت رسانه­های جمعی، فنون استفاده از آن و توسعه این فنون داشته باشند. به ویژه هدف آموزش سواد رسانه­ای افزایش درک دانشجویان از چگونگی کار رسانه، تولید معنا، ساماندهی و ساخت واقعیت از سوی رسانه است. اساساً آموزش سواد رسانه­ای باید با هدف آموزش دانشجویانی که درکی از رسانه نظیر دانش درباره نقاط قوت و ضعف رسانه، رسانه متعصب و ضروری، نبوغ هنری و حیله­گری درباره رسانه و دانش درباره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری رسانه داشته باشد.

مفاهیم کلیدی در سواد رسانه­ای

برای شرح فرضیات انتقادی ورای آموزش رسانه در زیر مفاهیم کلیدی بسط داده شده است. در کانادا، سواد رسانه­ای بخشی از برنامه آموزش مهارت­های زبانی (مهارت­های دوازدهگانه آموزش زبان) می­باشد. این مفاهیم یک پایه نظری برای همه برنامه­های آموزش سواد رسانه­ای فراهم می­کند و همچنین به معلمان زبان رسانه ای و چارچوب آن را برای بحث و گفتگو ارائه می دهد.

1.     همه رسانه­ها ساختارمند هستند

رسانه با دقت ساختارهای زیرکانه­ای ارائه می­کند که بسیاری از تصمیم­گیری­ها و نتایج را از عوامل تعیین­کننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت بر مبنای پیام های رسانه­ای است که پیش­ساخته هستند و حاوی نگرش­ها، تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی برداشت­هایی از واقعیت برای ما ارائه می­کند. زمان تحلیل یک متن رسانه­ای به این نکات توجه می­کنیم: این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را بازنمایی می­کند؟

2.     همه افراد پیام­ها را به سختی تفسیر می­کنند.

کسانی که برنامه تلویزیونی یا وب­سایت مشابهی می­بینند اغلب تجربه مشابه ندارند یا با برداشت­های مشابه مواجه نمی­شوند. هر کسی می­تواند یک پیام را با توجه به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزش­ها و عقاید به صورت­های مختلف تفسیر یا قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانه­ای توجه می­کنیم به: چگونه دیگران پیام­ها را به صورت متفاوتی درک می­کنند؟

3.     رسانه منافع تجاری دارد.

بیشتر رسانه­ها برای سود ایجاد شده­اند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی است. آگهی­های تجاری بدیهی­ترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیام­های تبلیغاتی شکل­های زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا (به طور مشخص کالایی را در برنامه­ها و فیلم­ها نشان می­دهند)، حمایت­کنندگان، جوایز، تبلیغات سه بعدی و پیمایش در اینترنت، حمایت­های اشخاص مهم یا نام­نویسی برای استادیوم یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانه­ای توجه می­کنیم به: چه کسی و چرا متن رسانه­ای را تولید می­کند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی ضرر می­کند؟

4.     رسانه پیام­های ایدئولوژیک و ارزشی دارد.

تولیدکنندگان پیام­های رسانه­ای عقاید، ارزش­ها، باورها و تعصب­هایی دارند. این عوامل می­توانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر ­گزارد. تولیدکنندگان باید چیزی که شامل متون رسانه­ای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ پیام بی­طرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیام­ها اغلب از سوی بینندگان زیادی دیده می­شود، می­تواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانه­ای به این نکات توجه می­کنیم: چه سبک زندگی، ارزش­ها ودیدگاه­هایی از این پیام بازنمایی یا چشم­پوشی شده است؟ لازم است که پیام­های رسانه­ای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک زندگی، واقعیت مصرف­گرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض رمزگشایی شود.

5.     هر رسانه­ای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد.

هر رسانه­ای معنایی خلق می­کنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیک­ها و سبک­ها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده می­کنند. در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی، زمانی که تصویر محو می­شود، آن پیامی از زمان را نشان می­دهد. لینک­های داغ یا دکمه­های جهت­یابی نشان می­دهد که چیزی را که نیاز دارید را در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و شخصیت­ها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده می­کند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک می­کنیم. ما در درک زبان­ رسانه­های مختلف روان و سلیس شدیم و می­توانیم کیفیت هنری آنها را درک کنیم. هنگام تحلیل یک متن رسانه­ای توجه می­کنیم به: چه تکنیکی و چرا استفاده شده است؟ توسعه مهارت­های سواد رسانه­ای ما را قادر می­سازد نه تنها متون رسانه­ای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و تأثیرات خوشایند افزایش می­یابد.

6.     رسانه معانی تجاری دارد.

سواد رسانه­ای بر آگاهی از پایه­های اقتصادی تولیدات رسانه­های جمعی مبتنی است. شبکه­ها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این زمینه به دانشجویان اجازه می­دهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه، مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کرده­اند و چگونه بینندگان را در گروه­های بازاری ساماندهی کرده­اند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی که انتخاب­های زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی وجود دارد (نود درصد از روزنامه­ها، مجلات، ایستگاه­های تلویزیونی و شرکت­های نرم­افزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده می­باشد).

7.     رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد.

یک بعد مهم از سواد رسانه­ای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از رسانه می­باشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانه­های جمعی تلاش می­کند تا ارزش­ها و نگرش­های اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه همچنین نقش بزرگی در رسانه­ای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا تروریسم دارد.

8.     در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند

رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مک­لوهان با عنوان «رسانه پیام است» می­باشد. یعنی هر رسانه­ای برنامه و جهت­گیری­های تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوه­های منحصربه فردی رمزگذاری می­کند. بنابراین رسانه­های مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشت­ها و پیام­های متفاوتی ایجاد کنند.

www.aml.ca

 

 

اصول سواد رسانه ای

سواد رسانه ای بر پایه اصولی استوار است که این اصول مورد التفات راهبردسازان و سیاست گذاران هرکشوری قرار می گیرد. برخی از مهمترین این اصول عبارتند از:
1 ( رسانه ها ساختگی و سازه ای هستند؛ رسانه ها دنیایی را به نمایش می گذارند که اگرچه حقیقی به نظر می رسد،اما از یک نگاه گزینش شده که معمولاً مابإزای خارجی ندارد، آنرا در معرض دید قرار می دهند؛ از این رو مرز میان واقعیت و مجاز در نمایش رسانه ای دشوار است.
2 ( رسانه ها واقعیت را بازسازی می کنند؛ میان شیوه ارائه وقایع عالم بوسیله رسانه ها و شیوه درک این عالم از سوی مصرؾ کنندگان رسانه، یک رابطه قطعی و معناداری وجود دارد. مثلاً در آمریکا میزان جنایت در تلویزیون چندین برابر دنیای واقعی است و مصرف کنندگان آمریکایی دنیای خود را به اندازه دنیای ساخته رسانه ها خشن و آکنده
از تهدید می پندارند. این امر؛ یعنی واسطه شدن رسانه ها برای درک واقعیت، همان چیزی است که "بودیار" معتقد است جامعه از رهگذر آن به مرحلۀ نمادین و وانمودگی می رسد و بر آن یک نظم نوین رسانه ای که ساخته و پرداخته نمودهای رسانه ای است، حاکم می شود.
3 ( مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از رسانه ها می گیرند؛ مخاطب انتخابی را که از میان رسانه ها و پیام های مختلف به عمل می آورد، براساس انگیزه انجام می دهد و محتوا و پیام های رسانه ای را از طریق یک شبکه پیچیده متشکل از ماهیت و نیازهای خودش، پالایش می کند. در واقع مطابق فاکتورهای فردی با رسانه تعامل دارد و دریافت کننده منفعل پیام های رسانه ای نیست.
4 ( محصولات رسانه ای اهداؾ تجاری دارند؛ هر نوع درک واقعی از محتوای رسانه ها را نمی توان از زمینه اقتصادی و ضرورت های مالی محرک صنعت رسانه ها جدا دانست.
5 ( رسانه ها دربردارنده پیام های ایدئولوژیکی و ارزشی هستند؛ پیام های رسانه ای تا اندازه زیادی تبلیؽاتی بوده و ارزشها و باورهای اساسی معینی را بصورت مداوم، ساخته و یا منتقل می کنند. روند کلی رسانه ها، تصریحاً یا تلویحاً پیامهای  ایدئولوژیکی؛ مثل روح مصرف گرایی، نقش زنان و وط نپرستی بی چون و چرا را منتقل می کند.
6 ( رسانه ها بار سیاسی و اجتماعی دارند؛ رسانه ها بر مسائل سیاسی و تؽییرات اجتماعی تأثیر زیادی دارند و در پس نقاب آزاد یگرایی، منافع سیاسی اجتماعی دولتهای صاحب سلطه را تأمین می نمایند.
7 ( هر رسانه شکل زیباشناختی خاصی دارد؛ اصل سواد رسانه ای ما را قادر به درک ویژگی ها و مشخصات منحصر به فرد هر رسانه می کند. به این ترتیب می توانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و درک کرده و علاوه بر درک مفهومی پیام رسانه، نحوۀ گفتن و بیان رسانه را نیز دریابیم.


سواد رسانه ای و عدالت اجتماعی

سواد رسانه ای آمیزه ای از تکنیک های بهر هوری مؤثر از رسانه ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه ها ازیکدیگر است. من بر این باورم که هدف اصلی سواد رسانه ای به خصوص وقتی درباره ی رسانه های جمعی حرف می زنیم، می تواند سنجش نسبت هر محتوا با "عدالت اجتماعی" باشد .

بنابراین هدف اصلی سواد رسانه ای می تواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطه ای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده  یک مضمون رسانه ای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه ی یک سویه و انفعالی، رابطه ای فعال تر و تعاملی تر داشته باشد . باید به این گفته افزود که هر نظام رسانه ای دارای یک سلسله مراتب است که اجزای آن قابل تجزیه و تحلیل و شناسایی است؛ همچنین همین سلسله مراتب است که محصول نهایی رسانه یا همان محتوای رسانه را می سازد. رفتار و بافت این سلسله مراتب، شبیه یک کارخانه است.

در کارخانه هم تمام اجزا اعم از زیرساخت ها، نرم افزارها، نیروی انسانی و... دست به دست هم می دهند تا محصول نهایی خود را با توجه به اهداف از پیش تعریف شده، تحویل مصرف کننده بدهند .

شاید یک تفاوت مهم در مقایسه  رسانه ها و کارخانه ها این باشد که در رسانه ها کار به گونه ای صورت می گیرد که مصرف کننده گمان کند یک حقیقت محض را دریافت کرده که عاری از پیش داوری یا القاء گری است.

البته شاید بعضی از کارخانه ها هم مُهر استاندارد را به همین منظور بر کالای نامرغوب بزنند تا مصرف کننده گمان کند یک جنس مرغوب دریافت کرده است . به این ترتیب می توان گفت محصول نهایی یک رسانه الزاماً آینه ی دنیایی که آن را پوشش می دهد نیست؛ محصول نهایی یک رسانه ممکن است بخشی از جهان یا شکل تحریف شده ای از آن باشد و یا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتوای رسانه می تواند در خدمت تثبیت یک جریان، گروه یا طبقه و یا در خدمت قدرت حاکمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاماً عدالت جو، رهایی بخش و آزادی گرا نباشد .

چنین محصول رسانه ایی نمی تواند در خدمت عدالت اجتماعی عمل کند، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد عدم تأمین عدالت و یا سلب عدالت اجتماعی هستند . بنابراین می توان این نکته را در نظر داشت که آگاهی و اطلاعاتی که از رسانه ها به دست می آید، ممکن است لزوماً به صلاح اجتماع و یا عامه  مردم نباشد. به عنوان مثال در نظر بگیرید بازتاب تهاجم اسرائیل به ؼزه را در رسانه های گوناگون جهان که هر کدام از زاویه ای به بازتاب آن پرداختند ... در این جا لازم است دوباره به این نکته اشاره کنم که سواد رسانه ای یک نوع درک متکی بر مهارت است و اگر قرار است از سفره ی رسانه ها انتخاب های دقیق و درستی داشته باشیم، آنگاه می توانیم بر نقش و جایگاه چنین مهارت هایی به طور خاص تأکید کنیم.

مفاهیم کلیدی در سواد رسانه ای


1. همه رسانه ها ساختارمند هستند.
رسانه با دقت ساختارهای زیرکانه ای ارائه می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها و نتایج را از عوامل تعیین کننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت بر مبنای پیام های رسانه ای است که پیش ساخته هستند و حاوی نگرش ها، تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی برداشت هایی از واقعیت برای ما ارائه می کند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای به این نکات توجه می کنیم: این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را بازنمایی میکند؟
2. همه افراد پیامها را به سختی تفسیر می کنند.
کسانی که برنامه تلویزیونی یا وب سایت مشابهی می بینند اغلب تجربه مشابه ندارند یا با برداشتهای مشابه مواجه نمی شوند. هر کسی می تواند یک پیام را با توجه به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزشها و عقاید به صورتهای مختلف تفسیر یا قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چگونه دیگران پیامها را به صورت متفاوتی درک می کنند؟
3. رسانه منافع تجاری دارد.
بیشتر رسانه ها برای سود ایجاد شده اند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی است. آگهی های تجاری بدیهی ترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیام های تبلیغاتی شکل های زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا به طور مشخص کالایی را در برنامه ها و فیلم ها نشان می دهند(، حمایت کنندگان، جوایز، تبلیغات سه بعدی و پیمایش در اینترنت،حمایتهای اشخاص مهم یا نام نویسی برای استادیوم یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه کسی و چرا متن رسانه ای را تولید می کند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند؟
4. رسانه پیام های ایدئولوژیک و ارزشی دارد.
تولیدکنندگان پیامهای رسانه ای عقاید، ارزشها، باورها و تعصب هایی دارند. این عوامل می توانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر گزارد. تولیدکنندگان باید چیزی که شامل متون رسانهای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ پیام بیطرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیامها اغلب از سوی بینندگان زیادی دیده می شود،
می تواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانه ای به این نکات توجه می کنیم: چه سبک زندگی، ارزشها ودیدگاه هایی از این پیام بازنمایی یا چشم پوشی شده است؟ لازم است که پیامهای رسانه ای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک زندگی، واقعیت مصرف گرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض رمزگشایی شود.
5. هر رسانه ای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد.
هر رسانهای معنایی خلق میکنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیک ها و سبک ها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده می کنند. در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی، زمانی که تصویر محو می شود، آن پیامی از زمان را نشان می دهد. لینکهای داغ یا دکمه های جهت یابی نشان می دهد که چیزی را که نیاز دارید را در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و شخصیت ها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده می کند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک می کنیم. ما در درک زبان رسانه های مختلف روان و سلیس شدیم و می توانیم کیفیت هنری آنها را درک کنیم. هنگام تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه تکنیکی و چرا استفاده شده است؟ توسعه مهارتهای سواد رسانه ای ما را قادر می سازد نه تنها متون رسانهای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و تأثیرات خوشایند افزایش مییابد.
6. رسانه معانی تجاری دارد.
سواد رسانه ای بر آگاهی از پایه های اقتصادی تولیدات رسانه های جمعی مبتنی است. شبکه ها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این زمینه به دانشجویان اجازه میدهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه، مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کرده اند و چگونه بینندگان را در گروه های بازاری ساماندهی کرده اند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی که انتخابهای زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی وجود دارد نود درصد از روزنامهها، مجلات، ایستگاه های تلویزیونی و شرکتهای نرمافزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده می باشد.
7. رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد.
یک بعد مهم از سواد رسانه ای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از رسانه می باشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانه های جمعی تلاش می کند تا ارزش ها و نگرش های اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه همچنین نقش بزرگی در رسانه ای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا تروریسم دارد.
8. در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند
رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مکلوهان با عنوان رسانه پیام می باشد
یعنی هر رسانه ای برنامه و جهت گیری های تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوه های منحصر به فردی رمزگذاری می کند.
بنابراین رسانه های مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشت ها و پیام های متفاوتی ایجاد کنند.


مولفه های آموزش سواد رسانه ای

در آموزش سواد رسانه ای می توان به چهار مولفه توجه کرد: این چهار مولفه بعد شناختی، احساسی، زیبایی شناسی واخلاقی است. هر کدام از این چهار بعد، بر دامنه متفاوتی از درک و فهم ما متمرکز است. بعد شناختی فرد را ملزم می کند.

ساختار دانش خویش را گسترش دهد. کسب دانش لازم درباره یک موضوع از طریق منابع متعدد رسانه ای و دنیای واقعی باید صورت می گیرد. در بعد احساسی کنترل عواطف و احساسات در برابر پیام های رسانه ای اهمیت ویژه ای دارد .

بعد زیبایی شناختی کمک به داوری و قضاوت درباره پیام و نحوه تدوین، ویراستاری، نورپردازی،بازیگردانی، صفحه آرایی و. . . است، و همچنین در این بعد افراد به نحوه دستکاری ها و ترفندهای هنری آگاهی می یابند. بعد اخلاقی سواد رسانه ای قضاوت درباره ارزش هاست. امروزه رسانه ها گاهی مرزهای اخلاقی را زایل و الگوهای جدیدی از کنش و رفتار ارائه می دهند. بعد اخلاقی تمیز میان درستی ها و نادرستی هاست. از چنین منظری می توان گفت سواد رسانه ای مدیریت و کاهش اثرات سود رسانه هاست.


هدف سواد رسانه ای چیست؟

سواد رسانه ای فن و تکنیکی است که ما از طریق آن قادر می شویم به عنوان مخاطبی فعال و پویا با پیام های رسانه ای مواجه شویم و در برابر پیام های رسانه ای قدرت تمییز داشته باشیم. هدؾ سواد رسانه ای ایجاد توانایی در افراد برای کنترل برنامه ریزی رسانه ای است.

رسانه ها ما را به گونه ای تربیت می کنند تا زندگی خود را براساس زمان پخش برنامه های آنها تنظیم کنیم. کسانی که مهارت سواد رسانه ای خود را توسعه ندهند، گرفتار جزر و مد پیام های رسانه ای م یشوند. بنابراین هدؾ از سواد رسانه ای این است که به افراد نشان دهیم چگونه اوضاع را از رسانه ها گرفته و به خود بازگردانند . اولین گام در انتقال کنترل از رسانه به مخاطب این است که بدانیم رسانه ها چگونه ذهنیت ما را برنامه ریزی می کنند. این برنامه ریزی توسط رسانه ها و به طور مداوم در دو مرحله چرخشی رخ می دهد و بارها و بارها تکرار می شود . یکی از این مراحل، محدود کردن انتخاب ها و مرحله بعدی، تقویت و تحکیم تجربه است. از طرفی دیگر مرز بین دنیای واقعی ما و جهان رسانه و تمایز این دو از هم به طور فزاینده ای سخت می شود.
رسانه ها برای ورود ما به دنیایشان منتظر نمی مانند، در عوض پیام های خود را به دنیای ما تحمیل می کنند. از آنجا که بخش اعظمی از مواجهه ما با پیام های رسانه توسط خودمان برنامه ریزی نمی شود، متوجه نمی شویم تا چه حد در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیریم. هدؾ سواد رسانه ای آگاهانه در معرض رسانه ها قرار گرفتن است.


سواد رسانه ای چیست؟

سواد رسانه ای (Literacy Media") در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات آن ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این درک به چه کاری می آید؟ به زبان ساده، سواد رسانه ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه ای کمک می کند تا از سفره ی رسانه ها به گونه ای هوشمندانه و مفید بهره مند شویم.


آشنایی با نظریات ارتباط جمعی

1ـ نظریه جامعه توده :

نظریه جامعه توده را می توان از آثار سی رایت میلز ، دانیل بل و بعضی آثار اعضای مکتب فرانکفورت استخراج کرد. براساس این نظریه ، محتوای رسانه ها با منافع سیاسی و اقتصادی گروه صاحب قدرت منطبق است و از رسانه ها انتظار نمی رود که در برابر آنچه که در جامعه اتفاق می افتد شیوه انتقادی در پیش گیرند و تمایل اساسی رسانه ها این است که افکار عمومی را با شرایط موجود همراه کنند . نظریه توده ؛ رسانه ها را علت و عامل اصلی تداوم جامعه توده دانسته و معتقد است که رسانه ها دنیای خیالی و غیر واقعی را جایگزین دنیای واقعی می سازند و از این طریق زندگی و شرایط سخت آن را برای مردم قابل تحمل می سازند . این نظریه شدیداً بر مسائل کنترل و نقش صافی رسانه ها تأکید ورزیده و جهت اثرگذاری رسانه ها را از بالا به پائین می داند .

۲ـ نظریه مارکسیسم کلاسیک و رسانه ها :

از دیدگاه مارکس ، رسانه ها ابزار تولید هستند و به طور انحصاری در مالکیت طبقه سرمایه دار ملی و بین المللی و در نتیجه برای همین طبقه هم فعالیت می کنند . وی می گوید رسانه ها از نظر مادی کارگران فرهنگی را استثمار می کنند و همچنین مصرف کنندگان کالای فرهنگی را مورد سوء استفاده مادی قرار می دهند ( براساس سود بیش از اندازه ) از این دیدگاه رسانه ها ایده ها و اندیشه ها و جهان بینی طبقه حاکم را منتشر می کنند و از انتشار ایده های مخالف که به آگاهی طبقه کارگر منجر شود جلوگیری می کنند .

۳ـ نظریه سیاسی ـ اقتصادی رسانه ها :

نظریه سیاسی ـ اقتصادی رسانه ها بیشتر بر ساختارهای اقتصادی رسانه ها تأکید می کند و نه بر محتوای ایدئولوژیک آنها . براساس این نظریه بیشتر دانش و اطلاعاتی که از سوی رسانه ها منتشر می شود درباره بازار و منافع اقتصادی مالکین است که بطور غیر مستقیم ارائه می شوند.

۴ـ مکتب فرانکفورت :

مکتب فرانکفورت دومین جریان مارکسیستی است و نظریه پردازانی که در حال حاضر منتقد هستند و از رویکرد فرهنگی پیروی می کنند از این مکتب تأثیر پذیرفته اند . نظریه پردازان فرانکفورت در آلمان فعالیت خود را آغاز کردند ولی با قدرت یافتن نازی ها به آمریکا مهاجرت کردند . اعضای این مکتب به عدم تحقق پیش بینی مارکس پی بردند . از نظر آنها طبقه مسلط موفق شد شرایط اقتصادی را از طریق بعضی دگرگونی ها و جذب طبقه کارگر تغییر دهد و مانع از تحقق نظریات مارکس شود . به نظر آنها در نظام سرمایه داری حتی فرهنگ منتقد و مخالف

می تواند بصورت کالا و با هدف سود بردن روانه بازار شود . مکتب فرانکفورت بر رسانه های همگانی به عنوان یک مکانیسم قدرتمند برای مهار تغییر و تحول تأکید می کند .

۵ـ نظریه سلطه جویی رسانه ها :

توسط آنتونیو گرامشی متفکر ایتالیایی مطرح شد و سومین جریان مارکسیستی در تحلیل رسانه ها است . نظریه سلطه بر عوامل اقتصادی تأکید چندانی نمی گذارد و تأکید آن بیشتر بر خود ایدئولوژی ، نحوه بیان آن و روشهایی که ایدئولوژی به آن وسیله به حیات خود ادامه می دهد ( نقش رسانه ها ) می پردازد . از دیدگاه نظریه سلطه ، ایدئولوژی حاکم تصویر مخدوشی از واقعیت و روابط طبقاتی در نظام سرمایه داری به دست می دهد .

۶ـ نظریه ساختاری ـ کارکردی :

این نظریه همه رخدادهای اجتماعی را براساس نیازهای جامعه توجیه می کند ، نیازهایی از قبیل تداوم ، نظم ، یکپارچگی ، انگیزه ، هدایت و سازگاری، رسانه های همگانی یکی از عناصر زیر مجموعه نظام محسوب می شوند که هر عنصری کارکرد ویژه ای دارد . رسانه های همگانی بخش های مختلف نظام را به هم مرتبط می سازند و نظم آن را در بحران ها افزایش می دهد . رسانه ها نیازهای شهروندان را پاسخ می دهند .

۷ـ نظریه تغییر در ارزش های فردی :

طبق این نظریه رسانه های همگانی به انتشار ارزش هایی در جامعه می پردازند که در فرد سبب نوآوری ، تحرک اجتماعی ، روانی و ذهنی نموده ، وجدان کار را تقویت کرده و بالاخره موجب افزایش در مصرف می شوند و زمینه پیشرفت های فردی و اجتماعی را فراهم می کنند .

۸ـ نظریه رسانه ها به عنوان موتور تغییر :

براساس این نظریه از رسانه های همگانی می توان برای پروژه های عظیم توسعه که قبلاً طراحی شده اند به منظور ایجاد تغییرات مطلوب استفاده کرد . برای نمونه رسانه ها می توانند در توسعه آموزش عمومی ، ترویج نو آوری ها در کشاورزی ، توسعه نظام بهداشت ، کنترل جمعیت و ... نقش زیادی ایفا کنند .

۹ـ نظریه کاشت :

طبق این نظریه رسانه ها الگوهای مسلط ذهنی ( افکار و تحلیل ها ) را در ذهن مخاطبین خود می کارند و به ارائه دیدگاه های هم شکل از حقایق اجتماعی می پردازند . گربنر و گراس مبدعین این نظریه هستند .      ادامه مطلب در صفحه بعد .....



ادامه مطلب

سیطره صهیونیسم بر رسانه های جهان

صهیونیست ها پیوسته برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود، که تسلط مادی و معنوی بر ملتها و دولتهای جهان است، تلاش می‌کنند. آنها با نفوذ در رسانه های جهان، شاه‌راه اطلاع رسانی بین المللی را در اختیار خویش گرفته اند و با تسلط بر رسانه های خبری، خبرگزاریها، مطبوعات جهان و سیطره بر صنعت سینما و تلویزیون جهانی، صنعت چاپ و نشر و تولیدات تبلیغات تجاری در سطح دنیا تلاش می کنند تا دقت و حساسیت جوانان و نیروهای فعال و کارآمد جوامع مختلف به‌ویژه مسلمانان را نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی جامعه خویش از بین ببرند و آنان را به افرادی بی تفاوت و سطحی نگر مبدل سازند.

در سال ۱۸۶۹ میلادی خاخام یهودی« راشورون» در سخنرانی خود که در شهر پراگ و در اهتمام یهود به تبلیغات ایراد کرد چنین گفت:
«اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است بی تردید مطبوعات و روزنامه نگاری (موثرترین رسانه آن عصر) دومین ابزار کار ما خواهد بود.»

در اولین کنگره صهیونیسم که به ریاست تئودور هرتزل در سال ۱۸۹۷ میلادی در شهر بال سوئیس تشکیل شد، بر نفوذ و سیطره صهیونیست ها بر رسانه های دنیا تأکید شده است و شرکت کنندگان در این کنگره بر این نظر اتفاق داشتند که نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمانهای خبری جهان بویژه مطبوعات و روزنامه نگاری (موثرترین رسانه آن عصر) میسر نخواهد شد. لذا در پروتکل ۱۲ صهیونیسم آمده است:
«ما جریان مطبوعات و روزنامه نگاری را بدین صورت در خدمت خویش در می آوریم: آرام آرام به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت می کنیم و افسار و عنان آن‌را به دست گرفته و به سمت خود منعطف می سازیم. ما نباید بگذاریم که دشمنان‌مان به روزنامه ها و رسانه های خبری که بیانگر آراء و نظرات آنان باشد، دست یابند، هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.»
سیطره صهیونیسم بر رسانه های فراگیر و غیر فرااگیر جهان، اکنون بیش از پیش نمایان شده است و مهمترین خبرگزاریهای دنیا (رویترز، فرانس پرس، اسوشیتد پرس) توسط افراد یهودی راه اندازی شده و در حال حاضر توسط یهودیان اداره می شود.

پایه های صهیونیسم در کنفرانس بال سوئیس در سال 1897 بنا نهاده شد، شامل مراحل نفوذ، تسخیر و کنترل میباشد.

 

آغاز موج تسلط صهیونیسم بر رسانه های خبری جهان مقارن با پایان جنگ جهانی دوم و تأسیس رژیم اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین بود و این موج در دهه پایانی قرن بیستم شدت گرفت و با گسترش تکنولوژی ماهواره ها، حیطه نفوذ آن نیز بسرعت گسترش یافت.

رسانه‌های خبری در رژیم صهیونیستی به مانند سایر نهادهای صهیونیستی یک هدف عمده را دنبال می‌کنند و آن دفاع از موجودیت حکومت یهودی (موردنظر صهیونیست ها) و تقویت پایه‌های آن است. این رسانه‌ها ابزار تحقق حاکمیت مطلق عبری‌ها بر فلسطین هستند و برای رهبران رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردارند.

از آغاز پیدایش این رژیم پنج جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفته است. در تمام این جنگ ها اسرائیل کوشید خود را از لحاظ امنیتی، نظامی و روانی موفق و پیروز نشان دهد. لذا از همان زمان سانسور بسیار شدیدی بر مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌های ارتباطی اعمال شد تا اخبار جنگ فقط به نفع مصالح این رژیم منتشر شده، حقایق به شکلی وارونه به افکار عمومی عرضه گردد.

ریشه این سانسور را می‌توان در قوانین دوران قیمومیت انگلیس در فلسطین به ویژه قانون مطبوعات در سال 1933 و قانون دفاع در شرایط فوق العاده در سال 1946 بخوبی یافت.

بطورکلی، این قوانین بر سه اصل استواراست:1- لزوم تایید وزیر کشور برای صدور نشریات2- نظارت وزارت کشور بر رسانه های خبری و اختیارات ویژه این وزارتخانه برای بستن یک روزنامه یا نشریه3- لزوم جلب موافقت بخش سانسور، توسط هر نشریه، پیش از انتشار آن نشریه

بنابراین قانون سیستم دفاع در شرایط فوق العاده مصوب سال 1945، می گوید: بر سانسورچی فرض است که از انتشار هر گونه مطلبی که مخل امنیت عمومی و سلامت جامعه باشد، جلوگیری کرده، صادرات و واردات تمام نشریات را کنترل و در صورت احساس خطر از آن جلوگیری نماید!

این در حالی است که در رژیم صهیونیستی تفاوت فاحشی میان روزنامه‌های عربی یا محل صدور آن، که در قدس یا سرزمین‌های اشغالی می‌باشد، وجود دارد و هر روزنامه یا نشریه بنابر ملیت و نژاد صاحبانش از امتیازات خاصی برخوردار است.

قوانین اسرائیل که ریشه در قوانین انگلیس دارد برای مطبوعات عبری آن طور که باید و شاید اجرا نمی‌شود، اما با این وجود نظامیان در امر سانسور رسانه ها آشکارا دخالت می‌کنند.

اما جالب اینکه، سانسور فقط از جانب نظامیان نیست بلکه سازمان های امنیتی نیز در این امر دخیل هستند.

مرکز اصلی سانسور نظامی در اسرائیل در تل آویو و قدس قراردارد که 24 ساعته فعال هستند.

قانون سانسور نظامی طی سال‌های گذشته بارها تغییر کرده است و بندهای آن از 16 ماده در سال 48 به 68 ماده در سال 1966 افزایش یافت .

در سال 1980 ارتش اسرائیل شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان (کمپ دیوید) به مرحله اجرا درآمد، نماینده ارتش می‌تواند به روزنامه نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود!

به همین دلیل در اسرائیل نوعی تناقض و دوگانگی در امر تبلیغات و اطلاع رسانی وجود دارد یعنی از یک سو به خبرنگاران و روزنامه‌نگاران آزادی داده می‌شود و از سوی دیگر اعمال آنان به شدت تحت کنترل قرار می گیرد و قانون سانسور بر مطبوعات و رسانه‌های گروهی بر آنها اعمال می گردد؛ امری که باعث شده خبرنگاران و روزنامه نگاران به آلت دست سران تل آویو تبدیل شوند.

در رژیم صهیونیستی دهها رسانه خبری از قبیل: روزنامه، هفته‌نامه و ماهنامه به زبان های عبری، روسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی و ... چاپ و منتشر می‌شود.

اما مهم‌ترین روزنامه‌های عبری زبان عبارتند از: (یدیعوت آحرونوت)، (معاریو) و (هاآرتس).

در کنار آن روزنامه هایی چون (یتدنئمان)، (همودیع) و (هاتسوفیه) وجود دارد که به جریان‌ها و جناح‌های سیاسی مختلف وابسته هستند.

1- هاآرتص (کشور):از قدیمی ترین رسانه های خبری اسرائیل (هاآرتص) یا کشور را می توان نام برد، که تاریخ انتشار آن به سال 1918 بازمی گردد.

این روزنامه از موقعیت تبلیغاتی بالایی در میان مردم به ویژه کارمندان ارشد دولت، بازرگانان، فرهنگیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و نظامیان برخوردار است و از لحاظ جناحی گرایش‌های چپ گرایانه لیبرالی دارد. به همین دلیل همواره خواهان خصوصی سازی اقتصادی و جدایی دین از سیاست می‌باشد.

2- روزنامه یدیعوت آحرونوت (آخرین اخبار):این روزنامه در سال 1939 توسط (کوماروف) از سرمایه داران مشهور یهود تاسیس شد. یدیعوت اولین روزنامه عصر در فلسطین اشغالی به شمار می رود.

3- روزنامه معاریو (بعدازظهر ـ عصر به خیر):این روزنامه در ژوئیه سال 1948 و به همت تعداد زیادی از نویسندگان و مفسران مستعفی روزنامه یدیعوت آحرونوت که بیش از مساله سود مادی، حرفه روزنامه نگاری برایشان مهم بود، تاسیس شد!

شایان ذکر است، رژیم صهیونیستی همواره اهمیت زیادی برای رسانه‌های گروهی اسرائیلی بوده و هست، چرا که همانطور که در ابتدا ذکر شد، این رسانه‌ها نقشی کلیدی و حساسی در سیطره بر افکار عمومی و پردازش آن و همچنین جنگ روانی بر ضد اعراب و مسلمانان ایفا می‌کنند. لذا رژیم صهیونیستی (به ویژه نخست وزیر)، هر هفته با سردبیران بخش‌های مختلف خبری در شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل و خبرنگاران و مفسران بخش‌های نظامی این شبکه‌ها با تشکیل جلسات هفتگی، درباره ارائه بهترین راهکارها به منظور تحقق اهداف رژیم صهیونیستی به بحث و تبادل نظر می پردازد.

جالب آنکه، رسانه های عربی در اراضی سال 1948 تحت نظارت کمیته روزنامه نگاران و ستاد مشترک ارتش اسرائیل قرار دارند، اما از نظر عملی تحت نظارت کامل مقامات نظامی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی هستند و سیاست‌های مورد نظر دولت تل آویو در مورد آنها اجرا می‌شود.

بنابراین سانسور گسترده ای بر رسانه های فلسطینی، از سوی هیات حاکمه یهودی اسرائیل بر اعمال می‌شود.

امروزه آثار این تسلط به خوبی نمایان است و شواهد متعددی نشان می‌دهد اخباری که از طریق رسانه های خبری بزرگ جهان منتشر می‌شود از فیلتر خبری صهیونیست‌ها عبور می‌کند و به دلیل همین نفوذ است که این بنگاه‌های خبری به نفع صهیونیست‌ها به انگاره‌سازی و جعل واقعیات می‌پردازند.

این موضوع را «رابرت فیسک» روزنامه‌نگار انگلیسی بیان کرده و در یک اظهارنظر کارشناسانه به بررسی تأثیران این شگرد بر افکار عمومی جهان پرداخته است. وی در گزارشی که چندی پیش در این رابطه منتشر کرد، نوشت:

"به عنوان نمونه لفظ «تروریست» ازسوی صهیونیست‌ها و رسانه‌های گروهی تحت نفوذ آنها تنها به مسلمانانی که علیه رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کنند، نسبت داده می‌شود، اما فجایعی که صهیونیست‌ها به وجود می آورند، هرگز برچسب رخداد تروریستی به خود نمی‌گیرد."

«نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» دو روزنامه‌ای که جزو معتبرترین و بانفوذترین روزنامه‌های آمریکا به شمار می‌آیند، توسط صهیونیست‌ها کنترل واداره می‌شوند.

صهیونیسم جهانی، علاوه بر این دو روزنامه پرتیراژ، بر مطبوعات تخصصی و هنری ایالات متحده آمریکا نیز سیطره پیدا کرده است. این تسلط به وضوح در صفحات مجله هنری- سینمایی "فاریتی" مشهور است. به عنوان مثال در بخشی از یک مقاله آمده بود:

"بهترین راه برای دفاع ازمصالح آمریکا در خاورمیانه، انتخاب اعضای کنگره از بین افرادی است که معتقدند بقای اسرائیل، بهترین تضمین برای منافع آمریکا در آنجاست."

یکی از مهمترین اهداف صهیونیست‌ها از نفوذ در رسانه های خبری آمریکایی، تلاش برای به کارگیری شیوه‌های حمایت از صهیونیسم، تلاش جهت به کارگیری شیوه‌های گمراه کننده به منظور معرفی اسلام به عنوان یک جنبش انعطاف‌ناپذیر و مخالف تمدن است و اینکه اسلام خطری جدی برای جهان است!



ادامه مطلب


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد